English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
English Persian
trial jury هیئت منصفه
Other Matches
jury هیئت داوران
jury هیات داوران
jury ژوری داورگان
jury مقامات رسمی نافر
jury هیئت منصفه
jury هیات منصفه
jury sturt پایه اضافی یا موقتی
grand jury هیئت منصفه عالی
jury man عضو هیات منصفه
grand jury هیات منصفه عالی
member of the jury عضو هیات منصفه
petit jury هیئت منصفه دوازده نفری
to jury-rig something چیزی را به هم پیوستن
striking a jury تعیین هیات منصفه با روش حذفی
jury box جایگاههیاتمنصفه
pyx jury هئیت منصفه عیارگیران داوران دینارسنج
special jury هیئت منصفه مخصوص
to pack a jury جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
to jury-rig something چیزی را بالبداهه ساختن
petty jury هیئت داوری هیئت قضات
petty jury هیئت منصفه
to go t. a trial محاکمه شدن
new trial محاکمه جدید تجدید محاکمه
re trial اعاده دادرسی
trial آزمون
he was on his trial او را محاکمه میکردند
trial محاکمه
new trial اعاده دادرسی
trial آزمایش
trial دادرسی
trial محاکمه محاکمه کردن
trial ازمایش کردن ازمایشی
trial امتحان کردن
trial امتحان
trial ازمایش
trial سعی
trial کوشش
trial رنج
trial ازمایش امتحان
trial تست
trial امتحان
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial shot گلوله ازمایشی
trial rate درصد ازمایش یک محصول
trial order سفارش ازمایشی
trial on technicalities رسیدگی شکلی
trial elevation درجه ازمایشی
trial lawyer وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
trial elevation درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial function تابع ازمایشی
trial hole گمانه
trial hole چاه ازمایشی
trial shot تیر ازمایشی
trial shot تیر قلق گیری
day of the trial روز محاکمه
to put somebody on trial کسی را محاکمه کردن
He was put on trial. او محاکمه شد. [حقوق]
trial balloon <idiom> یک دستی زدن
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
show trial محاکمهعلنی
trial on merits رسیدگی ماهوی
trial trip مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial court دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial balance تراز ازمایشی
trial balance ترازنامه ازمایشی
time trial مسابقه دوتمرینی
time trial رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
summary trial محاکمه اختصاری
speedy trial دادرسی فوری
shaft beyond trial well چاه پیشکار
trial offer عرضه ازمایشی
to make a trial of امتحان کردن
to make a trial of ازمودن
public trial دادرسی علنی
one trial learning یادگیری یک کوششی
field trial مسابقه تازیهای شکاری
ex parte trial دادرسی غیابی
committed for trial تسلیم متهم به دادگاه
catch trial کوشش مچ گیری
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
trial runs استفاده ازمایشی
to buy on trial بشرط امتحان خریدن
trial run استفاده ازمایشی
trial attorney وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
trial attorney وکیل محاکمه
trial at the bar محاکمه
trial and error ازمایش ولغزش
trial and error ازمایش و خطا
trial and error روش کورمالی
trial and error کوشش و خطا
trial and error ازمون و خطا
to undergo a trial محاکمه شدن
trial and erroe ازمایش و خطا
trial and error روش ازمایش و خطا
trial and erroe سعی وامتحان
trial on procedural matters رسیدگی شکلی
trial and error learning یادگیری از راه کوشش و خطا
detention pending trial توقیف احتیاطی
detention pending trial حبس موقت
trial in presence of the parties دادرسی حضوری
vicarious trial and error کوشش و خطای نمادی
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com