Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English
Persian
triple jump
پرش سه گام
Other Matches
triple
سه گانه
triple
پرش سه گام
triple
سه برابر چیزی بودن
triple
سه برابرکردن
triple
سه گروهی
triple
سه جزیی
triple
سه برابر
triple x syndrome
نشانگان سه ایکسی
triple precision
با دقت سه برابر
the triple entent
ائتلاف سه گانه
triple tongue
نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
triple option
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
triple ignition
احتراق سه برقی
triple precision
دقت سه برابر
triple bond
پیوند سه گانه
triple space
دو سطر در میان
triple bars
مانع در پرش اسب با 3 تیرموازی
triple address
با نشانی سه گانه
triple space
دو خط درمیان کردن
triple point
نقطه سه گانه
triple pole switch
کلید سه پل
triple tail unit
تختهدم سهپرده
jump on someone
<idiom>
jump off
پرش
jump at
<idiom>
jump all over someone
<idiom>
jump off
اغاز
jump off
شروع حمله
jump off
اغاز حمله
jump off
شروع بحمله
jump
جستن
jump
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
پرش به هوا با هر دوپا
jump
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump
جهت
jump
پریدن
jump
خیز زدن
jump
وفق دادن
jump
پراندن جهاندن
jump
پرش
jump
جهش افزایش ناگهانی
jump
ترقی
jump
جهش
jump
جوردرامدن
to jump up at somebody
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
to jump on somebody
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump
جهیدن
jump the gun
<idiom>
jump out of one's skin
<idiom>
jump through a hoop
<idiom>
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump bail
<idiom>
stag jump
پرش با پاهای باز در هوا
jump to conclusions
<idiom>
to jump at something
[colloquial]
به چیزی واکنش نشان دادن
subroutine jump
جهش زیرروال
strong jump
جهش ابی شدید
step jump
پرش و برگشت روی همان پا
to line-jump
داخل صف زدن
jump down someone's throat
<idiom>
jump jet
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
To jump . To be startled.
ازجا پریدن
jump ski
پرشاسکی
jump suits
لباس خانه و استراحت
jump suits
روپوش
jump suit
لباس خانه و استراحت
jump suit
روپوش
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
To jump up . To be startled.
از جاپریدن
water jump
مانع ابی
waltz jump
پرش والس
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
unconditional jump
جهش غیر شرطی
two state jump
جهش دو حالتی
To jump the queue.
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
go jump in a lake
<idiom>
رفتن وآزار نرساندن به کسی
jump leads
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
conditional jump
جهش شرطی
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
پرش الکترون
hydraulic jump
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
پرش هیدرولیک
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
ارتفاع پرش
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
جمپبال
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump fishing
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
combat jump
پرش رزمی
jump joint
اتصال لب به لب
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
high jump
پرش ارتفاع
long jump
پرش طول
ski jump
پرش با اسکی
angle of jump
زاویه پرش لوله توپ
angle of jump
زاویه پرش
arabian jump
نیم پشتک
broad jump
پرش طول
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
squat jump
کلاغ پر
jump turn
تغییر جهت و پیچ در پرش
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump speed
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump speed
سرعت پرش
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump stop
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump the gum
خطا در اغاز پرش
jump spark
جرقه جهنده
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
split jump
پرش روسی
jump shooter
شوت جفت زن
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump seat
صندلی تا شو
jump instruction
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump line
سطر پرش
jump pass
پاس در حال پرش
jump racing
مسابقه پرش از مانع
jump rider
سوارکار در پرش
jump kick
شوت درحال پرش
jump set
پاس پرشی
jump instruction
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump into the lion's mouth
<idiom>
خود را توی دهان افعی انداختن
to queue-jump
[British E]
داخل صف زدن
standing high jump
پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing broad jump
پرش طول بدون دورخیز
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
jump height curve
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
To jump down someones throat.
به کسی توپ وتشر زدن
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
To jump down somebodys throat.
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
turnaround jump shot
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com