English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
true air speed سرعت نسبی هواپیما
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
Other Matches
true <adj.> شایسته
true <adj.> مناسب
true <adj.> صحیح
Is it true that. . . ? راست است که ...؟
true mean میانگین حقیقی
true course heading true :syn
true course راه حقیقی
true course سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
true course سمت مسیر جغرافیایی
true value مقدار حقیقی
true <adj.> درست
true درست
true راستگو
true خالصانه صحیح
true ثابت کردن
true حقیقی کردن
true ثابت
true پابرجا
true راستین
true فریور
true راست
true وضعیت منط قی
true واقعی حقیقی
true حقیقی
true convergence انحراف جغرافیایی
true convergence سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
true hearted صمیمی
true complement مکمل واقعی
true copy رونوشت مطابق با اصل
true hearted بی ریا
true dip شیب حقیقی
true form فرم واقعی
true he is somewhat stingy.... راست است که اندکی خسیس است ولی ...
true heading سمت حقیقی
true heading سمت جغرافیایی
true heading course true
true to one's promise خوش قول
true complement مکمل صحیح
true complement متمم مبنایی
true complement متمم واقعی
true copolymer همبسپار حقیقی
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
it is true that he was sick راست است که او ناخوش بود
true resistance مقدار مقاومت اهمی
true resistance مقدارمقاومت حقیقی
partially true تا یک اندازه راست
partially true فی الجمله راست
true complement متمم واقعی متمم مبنایی
true altitude altitude observed
true azimuth گرای حقیقی
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
true basic تروبیسیک
true bearing سمت جغرافیایی
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
true born حلال زاده اصیل اصل
true bred اصیل
true bred با تربیت
ti is true in the rough بطورکلی درست است
true [and accurate] <adj.> از روی صدق وصفا
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
true pelvis لگن زیرین
true power توان حقیقی
true power توان متوسط
true power توان واقعی
true slump نشست واقعی
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
true variance پراکنش حقیقی
true vertical قائم واقعی
true wind باد حقیقی
true wind سمت وزش باد
true-blue پیرو متعصب
true-blue هوادار دو آتشه
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
true north شمال حقیقی
true north شمال جغرافیایی
true horizon افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
true life واقعی
true life حقیقی وصحیح
true life مطابق زندگی روزمره
accept as true گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
accept as true تبصره
accept as true باورکردن
true score نمره حقیقی
true north شمال واقعی
true meridian نصف النهار واقعی
true false test ازمایش درستی ونادرستی چیزی
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
show one's (true) colors <idiom> نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
It doesnt ring true to me . به گوشم درست نمی آید
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
true or sternal ribs دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
a true and accurate report گزارشی درست و دقیق
true false questions پرسشهای درست- نادرست
true or real focus کانون حقیقی
Lets suppose the news is true . حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Theres many a true word spoken in jest . <proverb> در هر مزای یقایقى نهفته است .
speed اسکالار سرعت [فیزیک]
mean speed سرعت متوسط
speed a way نوعی بازی شبیه هاکی
with all speed باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
with all speed منتهای سرعت
speed روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speed up تسریع
speed مقدار سرعت [فیزیک]
speed کامیاب بودن
speed اندازه سرعت
speed نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speed حالت شانس خوب داشتن
speed وضع
speed میزان شتاب
speed شتاب کامیابی
speed عده دور
speed باسرعت راندن
speed سریع کارکردن
speed شتاب حرکت
speed شتاب
speed سرعت حرکت
speed مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed تسریع کردن
speed سرعت
speed تندی
speed عجله
speed درجه تندی
critical speed سرعت بحرانی
constant speed سرعت ثابت
coming in speed حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
clock speed سرعت ساعت
speed variation تغییر سرعت
change of speed تغییر سرعت
speed level سطح سرعت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
top speed سرعت نهایی
tip speed سرعت نوک
instantaneous speed تندی لحظهای
three speed motor موتور سه سرعته
turnings speed سرعت تراشکاری
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
medium speed بیت در ثانیه
input speed سرعت اولیه
initial speed سرعت اولیه
angular speed سرعت زاویهای
at railway speed بسیار تند
speed limits حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
at railway speed با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
attack speed سرعت تک
speed limits سرعت مجاز
speed limit حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limit سرعت مجاز
speed traps مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی
speed trap مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی
average speed سرعت متوسط
average speed سرعت متوسط حرکت
at full speed با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
base speed سرعت مبنا
base speed سرعت منتجه
basic speed سرعت اولیه
vertical speed سرعت صعود
alacrity [speed] سرعت حرکت
speed of action تندی
alacrity [speed] تندی
speed of rotation گردش بر دقیقه
rotational speed گردش بر دقیقه
speed of rotation چرخش بر دقیقه
rotational speed چرخش بر دقیقه
alacrity [speed] فرزی
speed of action فرزی
alacrity [speed] چابکی
speed of action درجه تندی
alacrity [speed] درجه تندی
speed of action سرعت انتقال
alacrity [speed] سرعت انتقال
speed of action زرنگی [چابکی]
alacrity [speed] زرنگی [چابکی]
speed of action چالاکی
alacrity [speed] چالاکی
speed of action چابکی
speed of rotation دور بر دقیقه
rotational speed دور بر دقیقه
surface speed سرعت محیطی
REDUCE SPEED NOW از صورت خود بکاهید
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
speed skate اسکیتسرعتی
speed selector انتخابگرسرعت
speed controller کنترلکنندهسرعت
with lightning speed مانند برق به تندی برق بسرعت برق
wind speed سرعت باد
wave speed سرعت موج
sliding speed سرعت لغزشی
speed stage سطح سرعت
speed of action سرعت حرکت
film speed ضبطشتاب
speed stages سطح های سرعت
speed levels سطح های سرعت
speed stage مرحله سرعت
speed level مرحله سرعت
vertical speed سرعت قائم
synchronous speed سرعت همزمان
cruising speed سرعت دائمی اتومبیل
on load speed سرعت بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com