Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
trunk exchange	مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
Other Matches
trunk	کانال هواکش ناو
trunk	مدار ترانک
trunk	تنه لاشه
trunk	تلگراف یا تلفن بدنه
trunk	خط اصلی
trunk	مادر سیم
trunk	شاه سیم
trunk	بدنه ستون
trunk	چمدان بزرگ صندوق
trunk	خرطوم بینی انسان
trunk	کنده درخت
trunk	بدنه
trunk	تنه
trunk	الوار کنده چوب
trunk	بشکه صندوق
trunk	باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
trunk	سیم اصلی
trunk	بالاتنه
escape trunk	دهلیز فرار
trunk calls	مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk call	اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk call	مکالمه مشترکین از طریق ترانک
coeliac trunk	بدنهوابستهبهجوفشکم
trunk calls	اتصال تلفنی بین دومشترک
wind trunk	خرطوم باد
tree trunk	ساقهاصلیدرخت
escape trunk	تونل فراراضطراری
trunk [American E]	صندوق چمدان [خودرو]
trunk line	رابط ترانک
trunk cable	کابل ترانک
pulmonary trunk	مخزنپالمناری
trunk wood	چوب تنه درخت
trunk line	خط ترانک
trunk line	خط تلفنی
trunk hose	شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
trunk cable	کابل ارتباطی
trunk drawers	زیر شلواری کوتاه
trunk connection	اتصال مشترکین از طریق ترانک
trunk circuit	معبر مشترک
trunk circuit	شاه مدار
trunk road	راه پر رفت و امد
trunk roads	راه پر امدو شد
trunk road	راه پر امدو شد
trunk roads	راه پر رفت و امد
trunk line cable	کابل ارتباط
cross section of a trunk	بخشعرضیتنهدرخت
to snag a tree trunk	ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
exchange	مبادله کردن تعویض
value in exchange	ارزش مبادله
exchange	تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange	معاوضه کردن
exchange	مبادله کردن
exchange	تبادل
exchange	صرافی
exchange	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange	ارز معاوضه
exchange	مبادله پول
in exchange for	بجای
in exchange for	درعوض
exchange value	ارزش مبادلهای
exchange	اسعار
first of exchange	نسخه اصلی برات
exchange	تبادل ردوبدل ارز
exchange	مبادله
exchange value	ارزش مبادله
re exchange	برات رجوعی
exchange	جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange	صرافخانه
exchange	صرافی مبادله کردن
exchange	عوض کردن تسعیر یافتن
exchange	رد و بدل کننده
exchange	معاوضه
exchange	تفاوت
exchange	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange	جابه جایی داده بین دو محل
exchange	تهاتر تسعیر
to exchange something [for something]	مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something]	معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
exchange	دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange	ارز
exchange	مرکز مبادله
exchange	روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange	معاوضه و مبادله پول
intermediate exchange	واسطه
exchange zone	فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
exchange of notes	مبادله یادداشتها
exchange variation	واریاسیون تعویضی
exchange of blows	تبادل ضربه
forign exchange	ارز
futures exchange	مبادله سلف
futures exchange	خرید اتی
heat exchange	تبادل حرارت
international exchange	مرکز تلفن بین المللی
heat exchange	تبادل گرما
intermediate exchange	مرکز
manual exchange	مرکز دستی
exchange of notes	نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
exchange parity	برابری ارز
exchange register	ثبات معاوضهای
par of exchange	نرخ برابری ارز
exchange restricition	محدودیت ارزی
exchange point	نقطه تعویض
exchange parity	نرخ برابری ارز
exchange office	مرکز تلفن خودکار
exchange of views	رایزنی
exchange of views	تبادل نظر
exchange restricition	ممنوعیت ارزی
exchange of pleadings	تبادل لوایح
exchange restriction	محدودیت ارزی
exchange restriction	کنترل مبادله ارز
exchange selector	سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange service	بنگاه معاوضه
exchange services	خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange sort	جورکردن معاوضهای
exchange transactions	معاملات برواتی
exchange rationing	جیره بندی ارز
ion exchange	تبادل یونی
teletype exchange	مرکز تله تایپ
through bill of exchange	بارنامه سراسری
to exchange blows	دست بگریبان شدن
to exchange blows	جنگ کردن
toll exchange	مرکز تلفن
money exchange	تبدیل پول
unvisual exchange	مبادله نامرئی چوب
currency exchange	تبدیلپول
To greet someone . To exchange greetings with someone.	با کسی سلام وتعارف کردن
What is the exchange rate?	نرخ تبدیل چقدر است؟
stock exchange	بورس سهام
stock exchange	بورس اوراق بهادار
outside [stock exchange] <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
tandom exchange	مرکز تلفن خودکار تاندوم
symmetrical exchange	تعویض قرینه
ion exchange	تبادل یون
local exchange	ردوبدل کننده محلی
losing the exchange	تفاوت دادن
magneto exchange	مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
main exchange	مرکز اصلی
medium of exchange	وسیله داد وستد
medium of exchange	وسیله مبادله
minor exchange	تفاوت کوچک
money exchange	صرف
post exchange	فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
rate of exchange	نرخ مبادله ارز
rate of exchange	نرخ مبادله
rate of exchange	نرخ تسعیر
rate of exchange	نرخ ارز
social exchange	تبادل اجتماعی
exchange rates	نرخ تسعیر ارز
stock exchange	بورس اوراق بهادار
bill of exchange	حواله یا برات کتبی غیرمشروط
foreign exchange	مبادله خارجی
foreign exchange	پول خارجی ارز خارجی
foreign exchange	ارز
concentred exchange	تبادل همزمان
commodity exchange	بورس کالا
commodity exchange	بورس مواداولیه
stock exchange	بورس سهام
telephone exchange	مرکز تلفن خودکار
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
energy exchange	تبادل انرژی
electron exchange	تبادل الکترون
exchange rates	نرخ تبدیل ارز
telephone exchange	مرکز تلفن
direct exchange	تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct exchange	تعویض باداغی
commodity exchange	مبادله کالا
commodities exchange	بورس کالا
foreign exchange	پول کشور خارجی
broadband exchange	تعویض پهن باند
branch exchange	رد و بدل کننده شعبهای
baltic exchange	اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
bill exchange	برات بازرگانی
bill exchange	برات
bill of exchange	برات ارزی
bill of exchange	برات مبادلهای
baltic exchange	بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
central exchange	مرکز تلفن خودکار
baltic exchange	بازار بورس بالتیک
foreign exchange	ارز خارجی
foreign exchange	پول خارجی
chemical exchange	تبادل شیمیایی
foreign exchange	تعویض خارجی
acyl exchange	اسید کافت
central exchange	مرکزتلکس
automatic exchange	رد و بدل کننده خودکار
bill of exchange	برات
exchange rate	مظنهء ارز
exchange rate	نرخ مبادله
exchange devaluation	تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchange depreciation	کاهش ارزش پول خارجی
exchange depareciation	تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
exchange control	کنترل ارزی
exchange control	جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange rate	نرخ مبادله ارز
exchange control	نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control	نظارت ارز
exchange economy	اقتصاد مبادلهای
exchange of flags	مبادله پرچمها
exchange market	بازار اسعار
exchange rate	نرخ ارز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com