Dictiornary-Farsi | tubular lock | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 199 (9 milliseconds)

English	Persian
tubular lock	قفلمیلهای


Other Matches

tubular	لولهای
tubular	ساخته شده ازلوله
tubular	لوله دار
tubular	لولهای شکل
tubular	لوله مانند سیگاری شکل
tubular	مجوف
tubular well	چاه لولهای
tubular pole	دکل لولهای
tubular capacitor	خازن لولهای
tubular condenser	خازن لولهای
tubular padlock	قفل لوله
tubular structure	ساختمانمیلهای
tubular shaft	محور لولهای
tubular rivet	پرچ لولهای
tubular mast	دکل لولهای
tubular radiator	رادیاتور لولهای
tubular bells	زنگهایتابالار
tubular element	جسملوله
tubular heater	بخاریلولهای
tubular member	عضومیلهای
tubular axle	محور توخالی
tubular scaffold	داربست لولهای
tubular ice screw	پیچمیلهاییخ
tubular transmission shaft	محور انتقال لولهای
tubular transmission shaft	لوله کاردان
tubular steel scaffold	داربست لولهای فولادی
lock up	زیر قفل نگه داشتن
lock up	در محلی محصور کردن
lock up	بازداشتگاه
lock up	توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up	حبس کردن
lock up	وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock in	از بیرون در را روی کسی بستن
lock out	حبس کردن تحریم کردن
lock out	قفل کردن
to lock out	نگاه داشتن
to lock out	پشت در
lock on	باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock on	قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
to lock off	جدا کردن
lock out	حبس کردن
lock out	تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out	درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock up	وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock away	درجای قفل شده نگه داشتن
lock out	تعطیل کارخانه
lock out	بسته شدن کارخانه
lock up	حبس
lock	قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock	قفل کردن بستن قفل
lock	سدبالابر چشمه پل
lock up <idiom>	اطمینال کامل از موفقیت
to lock somebody [yourself] out [of something]	در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock	محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock	طره گیسو
lock	قفل کردن
lock	مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock	سد متحرک
lock	چفت و بست مانع
lock	راکدگذاردن
lock	قفل شدن
lock	بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock	چفت
lock	قفل گلنگدن
lock	قفل
lock	چفت شدن
lock	بغل گرفتن
lock	دسته پشم
lock	محکم نگهداشتن
lock	قفل چخماق تفنگ
lock	عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
safety lock	ضامن اسلحه
percussion lock	ماشه تفنگ
pollack or lock	یکجور ماهی روغن
putlog or lock	تیر افقی
putlog or lock	چوب بست
putlog or lock	زیرتختهای
puzzle lock	قفل رمزی
retraction lock	وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
rim lock	سیم بند دو راه
rim lock	قفل دو راه
safety lock	قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
vapor lock	قطع کامل جریان سیال
safety lock	قفل ضامن
safety lock	چفت ضامن سلاح
scalp lock	کاکل
lock dial	تنظیمقفل
key lock	قفلرمزی
under lock and key	زیر قفل
equipment lock	قفلتجهیزات
arm lock	قفلبازو
canal lock	سرمتحرککانال
column lock	قفلپایه
cycle lock	قفلدوچرخه
lock rail	ریلقفلشده
lock ring	حلقهقفل
lock switch	کلیدقفل
time lock	قفل ساعتی
time lock	گاه قفل
two bolt lock	قفل دو زبانه
swivel lock	قفلچرخان
lock-up garage	صندوقامانات
tape lock	قفلنوار
switch lock	دکمهقفل
lock-chamber	منفذقفل
drawbar lock	قفلمیلهکشنده
mortise lock	قفل و بست
dead lock	مانع
die lock	گیره حدیده
door lock	قفل در
door lock	کلید خانه
door lock	قفل
double lock	دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock	موی درهم برهم
elf lock	زلف ژولیده
elf lock	گیس جنی
firing lock	قفل اتش
flint lock	تفنگ
flint lock	چخماقی
goldie lock	فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
gust lock	قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
dead lock	گیر کردن گیر
dead lock	اشکال
combination lock	قفل حروفی
letter lock	قفل حروفی
air lock	راهروی فشار
air lock	اطاقک فشارهواپیما
air lock	دریچه هوابند
ankle lock	فیتیله پیچ
bail lock	قفل قرقره ماهیگیری
check lock	ساعت امتحان کننده
check lock	مهره پشت گیر
control lock	وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
advisory lock	قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
cylinder lock	قفل میلهای
dead lock	وقفه
dead lock	کوچه بن بست
hydraulic lock	قفل هیدرولیکی
ignition lock	قفل موتور
lock nut	مهره قفلی
lock spring	قاب ساعت فنری
lock torque	قفل پیچش
lock step	محدود
lock step	گیردار
lock step	غیر قابل انعطاف
lock nut	مهره پشت گیر
lock washer	واشر پشت گیر
lock washer	واشر قفلی
net lock	سیم بند چهارراه
net lock	قفل چهارراه
lock spit	شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock option	اختیار کاربرد قفل
lock code	رمز قفل
keep under lock and key	مهر و موم کردن
lock forward	هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital	بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
light lock	نوربند
lock chain	زنجیربرای بستن چرخ
light lock	درب نوربند
caps lock key	کلید Lock Caps
lock, stock, and barrel	با همه چیز
side wall of a lock	بدنه سد دریچهای
lock with wooden bolt	کلیدان
mortise dead lock	قفل توکار
air lock caisson	صندوقه تحت فشار
mortise dead lock	قفل داخل کار قفل داخل درب
side-tilt lock	قفلکنندهکناری
To insert the key in the lock.	کلید را به قفل زدن
To lock horns with someone. To take issue with someone.	با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
num lock key	کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
num lock key	کلید Lock Num
shift lock key	دکمهقفل
rip fence lock	قفلشکافنردهای
Luer-Lock tip	لوئر
outside hook and overan lock	لنگ تندر
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
steering wheel lock	قفل غربالک
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
blade tilting lock	قفلتیغهواژگون
steering column lock	قفل فرمان اتومبیل
laboratory air lock	آزمایشگاهحبسهوا
lift cord lock	قفلطناببالابر
lock filling opening	قفلبازکنندهمکش
lock emptying system	قفلسیستمتخلیه
Luer-Lock tip	نوکلاک
lock in base tube	لامپ قفلی
scroll lock key	کلید Lock Scroll
lock filling intake	قفلمکش
external tooth lock washer	قفلواشوندهدندانهای
interior door lock button	دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
The key stuck in the door lock .	کلید درقفل گیر کرد
internal tooth lock washer	واشرداخلدندانهای
lock filling and emptying system	دستگاهتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying opening	قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
Be sure to lock ( shut , close ) the door .	مبادا در راباز بگذاری
lock the barn door after the horse is stolen <idiom>	نوشدارو پس از مرگ سهراب
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb>	کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست