Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 101 (6 milliseconds)
English	Persian
unknown quantity	مقدارمجهول یانامعلوم کسیکه کردارش رانتوان پیش بینی کر د
Other Matches
unknown	منکر
unknown	ناشناخته
unknown	مجهول
unknown	ناشناس گمنام
unknown	بی شهرت
unknown	نامعلوم
unknown	ناشناس
unknown	نامعین
Known and unknown .	معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
in a unknown way	به طرزی ناشناخته
identity of unknown	مجهول الهویه
ownership of unknown	مجهول المالک
of unknown ownership	مجهول المالک
of an unknown parentage	پوشیده تبار پوشیده گهر
of an unknown parentage	مجهوال النسب
of unknown identity	مجهول الهویه
unknown sample	نمونه مجهول
property of unknown ownership	مال مجهول المالک
property of unknown ownership	اموال مجهول المالک
person of unknown indentity	شخص مجهول الهویه
property with unknown owner	مال مجهول المالک
quantity	مقدار
quantity	تعداد یا شماره چیزی
quantity	تعداد زیاد
quantity	قدر اندازه
quantity	حد
quantity	مبلغ
quantity	چندی
quantity	کمیت
the quantity of a vowel	کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
sinusoidal quantity	کمیت سینوسی
scalar quantity	کمیت غیر برداری
scalar quantity	کمیت نردهای
scalar quantity	کمیت اسکالر
scalar quantity	کمیت عددی
rated quantity	مقدار اسمی
r.m.s. value of a periodic quantity	جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
quantity surveryor	براوردکننده مقادیر
quantity supplied	مقدار عرضه شده
quantity rebate	تخفیف عمده فروشی
quantity of supply	مقدار عرضه
quantity of money	مقدار پول
conserved quantity	کمیت پایسته [فیزیک]
infinite quantity	مقدار بی نهایت
quantity surveyors	ارزیاب کمیت مواد
partial quantity	زیرمجموعه [ریاضی]
scalar quantity	کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
scalar quantity	اسکالر [فیزیک] [ریاضی]
copy quantity	مقدارکپی
dimensionless quantity	کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
vector quantity	کمیت برداری
conserved quantity	کمیت ثابت [فیزیک]
quantity of leisure	مقدار ساعات بیکاری
quantity surveyor	ارزیاب کمیت مواد
pseudoscalar quantity	کمیت شبه عددی
physical quantity	کمیت فیزیکی
magnetic quantity	کیفیت مغناطیسی
peridic quantity	کمیت تناوبی
oscillating quantity	کمیت نوسانی
observable quantity	کمیت مشاهده پذیر
mean value of periodic quantity	میانگین کمیت دورهای
electrical quantity	مقدار الکتریسیته
quantity surveyors	براورد کننده مقادیر
contract quantity	حجم قرارداد
certificating of quantity	گواهی کمیت
certificate of quantity	گواهی مقدار
certificate of quantity	گواهی کمیت
batch quantity	کمیت گروهی
an infinite quantity	بی نهایت
alternating quantity	کمیت متناوب
quantity surveyor	براورد کننده مقادیر
pulsating quantity	کمیت ضربانی
quantity allowance	تخفیف کلی
quantity discount	میزان تخفیف
quantity discount	تخفیف عمده فروشی
quantity equation	معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity discount	تخفیف کلی
quantity of capital	مقدار سرمایه
quantity of demand	مقدار تقاضا
quantity discount	مقدار تخفیف
quantity demanded	مقدار تقاضا شده
quantity of leisure	مقدار فراغت
quantity allowance	تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
quantity of labor	مقدار کار
quantity control	کنترل کمیت
quantity controls	کنترلهای کمی
quantity equation of exchange	یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantity theory of money	نظریه مقداری پول
quantity theory of money	نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
damped sinusoidal quantity	کمیت سینوسی میرنده
economic order quantity	کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
symmetrical alternating quantity	کمیت متناوب متقارن نامتوازن
quantity theory of money	حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
phase of a sinusoidal quantity	فاز کمیت سینوسی
input energizing quantity	اندازه تحریک ورودی
economic order quantity	حد مطلوب سفارش
demand versus quantity demanded	تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
time constant of an exponential quantity	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
quantity theory of money and prices	نظریه مقداری پول و قیمت
to run to a quantity [to run into a sum]	بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com