English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
variable length character encoding رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
Other Matches
run length limited encoding روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
it is of variable length طول ان تغییر میکند
variable length با درازای متغییر
it is of variable length درازای ان متغیر
variable instruction length دستورالعمل با طول متغیر
variable length records رکوردهای با طول متغیر
variable length record مدرک با طول متغیر
variable word length طول کلمه متغیر
variable length record رکورد با طول متغیر
variable word length computer کامپیوتر با طول متغیر کلمه
Half – length ( full – length) portrait . عکس نیم قد ( تمام قد )
encoding روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
encoding ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
encoding رمز گذاری
encoding نمایش یک حرف یاعنصر با ترکیب یا الگوی یکتا از بیت ها در یک کلمه
encoding رمزگردانی
encoding ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
RLL encoding ENCODING LIMITED RUN-LENGTH
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
length تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
length شماره بیتها که یک ثبات را می سازند
length خط با طول جر حرف دارد
length تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
length تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
length تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
length تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده
length مسافت
length طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست
overall length طول کلی
at length بالاخره
at length بدرازا سرانجام
at length مفصلا`
at length بتفضیل
length overall طول کلی
length overall طول ساختمان
length کل تعداد حروف در فیلدهای مختلف در رکورد ذخیره شده
length درجه
length بعد
length درازا
whole length تمام قد
length طول
length قد
length مدت
length فاصله
length طول بدن اسب
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character مجسم کردن شخصیت
character دخشه
character علامت
character per second کاراکتر درثانیه
character صفت اختصاصی
character سیرت
character صفت
character عدد صحیح خصوصیت
in character <idiom> مثل معمول
character نویسه
character خیم
character نهاد سیرت
character مونه
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character خط
character رقم
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character per second دخشه در ثانیه
character دخشه کاراکتر
character حرف
character منش
multiple length با درازی چندگانه
flange length طول لبه
line length طول خط
half length تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
line length طول سطر
coherence length طول همدوسی
to measure one'd length دمر خوابیدن
to keep at arms length اشنائی نکردن با
to keep at arms length دوری کردن از
string length طول رشته
to measure one'd length رو بزمین خوابیدن
register length درازای ثبات
record length طول رکورد
record length درازای مدرک
nominal length طول نامی
pulse length درازای تپش
length of time طول زمان
full length نماینده تمام قدانسان
full length قدی
excess length طول اضافی
excess length طول افزوده شده
executive length course زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
full length تمام قد
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
focal length طول کانونی
focal length فاصله کانونی
f. distance or length فاصله کانونی
field length درازای میدان
file length درازای پرونده
fixed length با درازای ثابت
floor length رسیده بکف
gage length طول قطعه مورد ازمایش
grip length طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
length of time مدت
length of dam طول سد
cut to length بصورت طولی بریدن
cut to length طولی بریدن
length of column طول ستون
length of buttress درازای پشتبند
length dimension بعد
length contraction انقباض طول
joint length طول اتصال
floor length هم کف
instruction length طول دستورالعمل
double length با طول مضاعف
double length طول مضاعف
half length نصف درازا
half length نیم پیکر
floor length اندازه کف
at arm's length در دسترس
shoulder-length مویبلند
bearing length طول یاطاقان
edge length درازای لبه [ریاضی]
arc length طول کمان [ریاضی]
zero length launching نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
in the length of time <adv.> در طول زمان
at arm's length در بازورس
at full length مفصلا`
at full length بتفصیل
braking length طول پارگی نخ [طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
attenuation length طول تضعیف
to keep at arms length <idiom> رو ندادن
arm's length معاملات ازاد
arm's length مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
word length طول کلمه
word length درازای کلمه
at full length دراز کشیده
block length درازای کنده
block length طول کندهای طول بلاک
full-length تمام قد
wave length طول موج
block length درازای بلوک طول بلوک
bond length طول پیوند
variable بی قرار
variable متغیر
variable شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable تغییر پذیر
variable بی ثبات
variable تغییرپذیر
variable تغییرکننده
variable کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable رکورد با هر طولی
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable آنچه قابل تغییر است
variable ناپایدار
variable name نام متغیر
genital character منش تناسلی
reserved character کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
forbidden character دخشه ممنوعه
sign character دخشه علامت نما
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
receptive character منش پذیرا
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character correction نمایشتغییرات
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
functional character دخشه وفیفه بندی
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
sync character کاراکتر همگام
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special character دخشه ویژه
special character ویژه
special character دخشه
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
separating character دخشه جدا ساز
rub out character دخشه پاک کن
pad character حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
gap character دخشه شکاف پر کن
null character کاراکتر تهی
new line character دخشه تعویض سطر
ionic character خصلت یونی
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
out of character [OOC] دور از منش من
He has a clean character. اخلاقا" آدم سالمی است
membership character ویژگی عضویت
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
numeric character دخشه عددی
illigal character کاراکتر غیر مجاز
illigal character کاراکتر غیرقانونی
extended character دکمهبازکنندهصفحه
global character کاراکتر سراسری
graphic character دخشه نگارهای
oral character منش دهانی
optical character کاراکتر نوری
optical character دخشه نوری
numeric character کاراکتر عددی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com