Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
vertical sand drainage
زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
Other Matches
drainage
زیر اب زنی
drainage
زهکشی
drainage
خشک اندازی فاضلاب
drainage course
لایه زهکش
drainage well
چاه زهکش
drainage well
چاه زهبر
drainage trench
فاضلاب رو
drainage area
ابریز
dendritic drainage
زهکشی شجری
drainage blanket
لایهزهکشی
drainage circuit
چرخهفاضلاب
drainage layer
بالایسد
aeration drainage
زهکشی تهویهای
inherited drainage
شبکه زهکشی طبیعی
internal drainage
ابریز بسته
drainage hypothesis
فرضیه زهکشی
subsoil drainage
زهکشی زیرزمینی
drainage area
ابخیز
drainage area
حوزه ابخیز
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
drainage system
سیستم زه کشی
drainage gallery
مجرای زهکشی
drainage gallery
گالری زهکش
drainage basin
ابخیز
drainage gallery
دالان زهکش
drainage cut
زهکش میانبر
drainage trench
معبر فاضلاب
drainage basin
ابریز
drainage basin
حوزه زهکش
blind drainage area
حوزه ابریز بسته
vertical
عمودی
vertical
بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
vertical
قائم
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
vertical
متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
vertical
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
vertical
تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
vertical
در زاویه راست نسبت به افق
vertical
عمودی
[ریاضی]
vertical
تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
vertical
تارکی راسی
vertical
شاقولی
vertical
شاغولی
vertical
واقع در نوک
vertical
بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
near vertical
تقریبا عمودی
vertical cut
برش قائم
vertical deformation
تغییر شکل قائم
vertical growth
رشد عمودی
vertical force
نیروی شاغولی
vertical force
نیروی قائم
vertical force
نیروی عمودی
vertical expansion
گسترش عمودی
vertical equity
برابرسازی عمودی
vertical equity
عدالت عمودی
vertical envelopement
حرکت دورانی قائم
vertical envelopement
احاطه قائم
vertical drop
ابشار قائم
vertical diagraph
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
vertical integration
ادغام عمودی
vertical axis
محور عمودی
vertical adjustment
تنظیم عمودی
vertical angles
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
vertical antenna
انتن عمودی
vertical application
برنامه کاربردی عمودی
vertical axis
محور قائم
vertical bulking
کمانش قائم
vertical circle
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle
دایره قائم
vertical combines
ترکیب عمودی
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
vertical creep
وارفتگی قائم
vertical curve
قوس
vertical curve
منحنی در نیمرخ طولی
vertical curve
خم طولی
vertical merger
ادغام عمودی
vertical recording
ضبق عمودی
vertical stabilizer
تیغه یا باله عمودی
vertical synchronizing
همزمانساز عمودی
vertical tab
جدول بندی عمودی
vertical tail
دم قائم
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical loom
دار عشایری
[قالی]
vertical loom
دار روستایی
[قالی]
vertical loom
دار افقی
[قالی]
vertical frame
قالبعمودی
vertical pocket
جیبعمودی
vertical pupil
مردمکعمودیچشم
vertical beam
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
vertical beam
راست رو
vertical speed
سرعت قائم
vertical cliffs
صخره های عمودی
vertical interval
اختلاف ارتفاع
vertical interval
فاصله عمودی
vertical justification
تطابق عمودی
vertical justification
تنظیم عمودی
vertical mobility
تحرک عمودی
vertical photograph
عکس هوایی قائم
vertical photograph
عکس قائم
vertical union
اتحادیه صنعتی
vertical replenishment
تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
vertical scrolling
چرخش عمودی
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical speed
سرعت صعود
vertical shaft
میلهعمودی
plain vertical
سطح افق
true vertical
قائم واقعی
local vertical
قائم محلی
plain vertical
خط افق
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
sand
ماسه ریختن شن
sand
شن ریختن
sand
شن
sand
ریگ
sand
شن کرانه دریا
sand
شن پاشیدن
sand
سنباده زدن
sand
شن مال یا ریگمال کردن
sand
ماسه
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
serrated vertical pulse
ضربه عمودی دندانهای
vertical retort tar
قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
vertical parity check
مقابله توان عمدی
vertical pressure gradient
تغییر فشار اتمسفری در واحدتغییر ارتفاع
vertical probable error
اشتباه احتمالی قائم
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
vertical probable error
خطای اصابت قائم گلوله
vertical pivoting window
پنجرهگردانعمودی
vertical lift bridge
پل بالارو
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
vertical side band
میلهعمودیطرفین
vertical control operator
متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
sand asphalt
ماسه اغشته گرم یا سرد
heap of sand
توده ماسه
sand bag
سستی عمدی در تمرین
running sand
ماسه بادی
quick sand
ماسه روان
rooty of sand
چیز ناپایدار یا بی اساس
marine sand
ماسه دریایی
masonry sand
ماسه بنایی
molding sand
ماسه قالب گیری
pit sand
ماسه معدنی
masonry sand
ماسه ملاتی
sand shoe
کفشماسهای
marine sand
ماسه بادی
green sand
ماسه تر
sand island
جزیرهماسهای
sand grouse
باقرقره شن زار
sand wedge
گوهشنریز
beach sand
شن زار
backing sand
ماسه پشت قالب
sand castle
دژشنی
To build on sand.
کار بی اساس کردن
sand box
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
body sand
ماسه پر کننده
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
built on sand
سست بنیاد
sand road
راه شنی
graded sand
شن درهم
foundry sand
ماسه ی ریخته گری
fine sand
ماسه ریز
dune sand
ماسه بادی
detritic sand
ماسه فرسایهای
core sand
ماسه ریخته گری
sand lot
بازی غیررسمی
built on sand
ناپایدار
sand casting
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
sand layer
لایه ماسه
sand man
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
sand mastic
ماستیک ماسهای
sand mix
ماسه اغشته سرد
sand painting
نقاشی روی شن
sand paper
کاغذ سنباده
sand paper
کاغذ سنباده زدن به
sand pile
توده ماسه
sand pile
توده شن
sand piper
یلوه
sand pit
گود ماسه برداری
sand pit
کان شن
sand pump
پمپ شن کش
sand shoes
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
sand hill
ریگ توده
sand hill
ریگ پشته
sand casting
ریخته گری ماسهای
sand castings
قطعه ریختگی ماسهای
sand clay
رس ماسه دار
sand crack
شکاف درسم اسب
sand crack
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
sand cushion
بستر ماسهای
sand dredger
ماشین حفار
sand dredger
ماشین مکنده ماسه
sand dressing
ماسه پاشی
sand equivalent
همسنگ ماسه
sand equivalent
درجه ماسهای بودن خاک
sand filling
ماسه گرفتگی
sand fly
یکجور پشه ریز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com