English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English Persian
view finder ویزر
Other Matches
finder یابنده
finder واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
finder یابنده فایندر
finder پیدا کننده
finder عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
ht finder ارتفاعیاب
direction finder جهتیاب
direction finder سمت یاب
star finder ستاره یاب
direction finder جهت یاب خودکار
range finder هدفیاب
range finder مسافت یاب
range finder مسافت سنج دریایی
wire finder سیم یاب
location finder دستگاه محل یاب
line finder خط یاب
direction finder راستایاب
depth finder ژرفایاب
direction finder جهت یاب
finder switch شماره یاب
direction finder جهت یاب رادیویی
fault finder عیب یاب
direction finder دستگاه جهت یاب
impedance unbalance finder دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
sonic depth finder ژرفایاب صوتی
coincidence range finder مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
automatic direction finder جهت یاب اتوماتیک
Defined depth finder تعریف عمق یاب
he took a different view نظردیگری پیداکرد
he took a different view نظریه دیگری اتخاذ کرد
with the view of از نظر برای
in view of <idiom> به خاطر اینکه
view from above منظرهبالایی
view نظر
view منظره
view نما
view دید
view نگاه
with the view of از لحاظ
with the view of به منظور
in view of نظر به
on view در معرض نمایش
outside view نمای خارجی
outside view منظره خارجی
to have in view در نظر داشتن
with a view to به منظور
with a view to از لحاظ
with a view to از نظر برای
view چشم انداز
view نمایش
view نیمرخ
view نظریه
view منظور
view بازدیدکردن
view جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
to the view اشکارا
view نقطه نظر
view نظر
view دیدن
view دید
view منظره
view چشم انداز قضاوت
view از نظرگذراندن
view دیدگاه
view نما
view نظریه عقیده
general view نگاهکلی
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
view favourably با نظر مساعد نگریستن
these two view are polesapart این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
they view it favourably بانظرمساعد به ان مینگرند
three view drawing رسم فنی با سه نما
to burst upon the view ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
posterior view نمایپشتیبدن
to interrupt a view جلو منظرهای را گرفتن
to pass one's view از نظرگذشتن
top view نمای فوقانی
retrospective view [on] نگاه به گذشته
In view of the fact that … whereas … نظر به اینکه
take a dim view of <idiom> مخالف بودن
Do you have a room with a better view? آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
to have a different view of [ opinion about] something در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
what's your view [of it] [or opinion [on it] ] ? و نظر شما [در آن مورد] چیست ؟
city view نمای شهر
As I see . In my view ( option) . به نظرمن ( درنظرمن )
She was fascinated by the view. غرق تماشای منظره بود
world view جهان بینی
anterior view شکلمقدماتی
dorsal view منظرهپشتی
exterior view منظرهبیرونی
retrospective view [on] پس نگری [به]
rear view منظرهپشتتراکتور
view camera دوربیننما
view type نوع نما
detail view نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
front view نمای جلویی
front view نمای جلو
front view جبهه
front view پیشانی
full view نمای روبرو
half view نیم نما
points of view دید
points of view نظریه
points of view دیدگاه
in the public view در ملاء عام
points of view نقطه نظر
in view of the fact that نظر به اینکه
isometric view رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
close up view نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
close up view نمای کلوزاپ
birds view چشم اندازهوایی
exploded view منظره بریده
exploded view منظره شکافته شده مدل بریده
exploded view شرحی از یک ساختمان جامد
field of view میدان دید
field of view منظره
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
points of view لحاظ
auxiliary view نمای کمکی
keping with one's view مطابق نظرکسی بودن
point of view لحاظ
point of view دیدگاه
maxwellian view نظریه ماکسولی
point of view نظریه
maxwellian view نگرش ماکسولی دید ماکسولی
plan view نقشه کف
plan view نمای بالا
point of view دید
panoramic view منظره پهنه نما
partial view نمای جزیی
point of view نقطه نظر
sectional view نمای برشی
side view نمای جنبی
full view نمای تمام رخ
side view نمای پهلویی
side view نمای جانبی
side view از پهلو
side view نیمرخ
plan view دید از بالا
rear-view mirrors آیینهی جلو
strict profile view نمای نیمرخ کامل
to be of [or share] the same view [or opinion] هم عقیده بودن
with this end in mind [view] <idiom> با این هدف در ذهن [نظر] [اصطلاح]
we camw in view of that house د رچشم رس ان خانه واقع شدیم
rear-view mirrors آیینهی پسنما
rear-view mirror آیینهی پسنما
bird's eye view دید کلی
bird's eye view نظر اجمالی
personal computer (view from above) کامپیوترشخصی
bird's eye view منظرهی هوایی
bird's eye view چشمانداز
trail-view mirror آینهبغلتریلی
bird's eye view دورنما
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
How do you predict(view)the situation? اوضاع را چگونه می بینی ؟
rear-view mirror آیینهی عقبنما
rear-view mirror آیینهی جلو
To view something approvingly ( favourably ) . چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
rear-view mirrors آیینهی عقبنما
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . امید وارم نظرتان را تأمین کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com