English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
English Persian
virtual cathode کاتد مجازی
Other Matches
virtual حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
virtual تصویر کامل ذخیره شده در حافظه بجای اینکه بخشی از آن که نمایش داده شده است
virtual بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
virtual فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
virtual آدرس مربوط به فضای ذخیره سازی مجازی
virtual و مقصد.
virtual برای مدت فراخوانی
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
virtual مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
virtual مجازی
virtual موجود بالقوه تقدیری
virtual واقعی
virtual ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
virtual معنوی
virtual memory حافظه مجازی
virtual image تصویر مجازی
virtual inertia قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
virtual machine ماشین مجازی
virtual gravity شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
virtual focus کانون مجازی
virtual computer کامپیوتر مجازی
virtual address آدرس مجازی
virtual address نشانی مجازی
virtual entropy انتروپی مجازی
virtual machine دستگاه مجازی
virtual stress تنش مجازی
virtual storage حافظه مجازی
virtual table جدول مجازی
virtual temperature دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
virtual reality واقعیتخیالی
virtual storage انباره مجازی
virtual quantum کوانتوم مجازی
virtual particle ذره مجازی
virtual mass مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
virtual work method روش کار مجازی
the virtual work method روش اصل مجازی کار
virtual storage access method روش دستیابی انباره مجازی
virtual storage operating system سیستم عامل حافظه مجازی
cathode کاتد
cathode ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode الکترودمنفی
cathode قطب منفی
cathode rays اشعه کاتدی
cathode rays پرتو کاتدی
thermionic cathode کاتد گرم
cathode sputtering کاتد پرانی
pool cathode کاتد مایع
cathode border مرز کاتد
cathode spot لکه کاتدی
cathode protection حفافت کاتدی
cathode glow فضای روشن کاتد
cathode follower فزون ساز کاتدی
arc cathode کاتد قوسی
arc cathode کاتد جرقهای
activation of a cathode تحریک کاتد
activated cathode کاتد فعال شده
wehnelt cathode کاتدونلت
cathode region پهنه کاتد
oxide cathode کاتد اکسید اندود
incandescent cathode کاتد ملتهب
hot cathode کاتد ملتهب
hot cathode کاتد گرم
heater cathode کاتد با رشته گرمساز
dispenser cathode کاتد جبران گر
filamentary cathode کاتد افروزهای
filament cathode کاتد افروزهای
cold cathode کاتد سرد
coated cathode کاتد اندوده
cathode ray tude لوله اشعه کاتدی
mercury pool cathode کاتد جیوهای
grid cathode capacity فرفیت بین شبکه و کاتد
oxide coated cathode کاتد اکسید اندود
photo electric cathode کاتد نور- برقی
peak cathode current جریان کاتدی
directly heated cathode کاتد افروزهای
peak cathode current اوج
pool cathode tube لامپ مایع
indirectly heated cathode کاتد با رشته گرم ساز
cathode dark space فضای تاریک کاتد
cathode heating time مدت گرم سازی کاتد
cathode ray oscilloscope اسیلوسکوپ اشعه کاتدی
cathode ray oscilloscope نوسان نمای اشعه کاتدی
cathode ray oscillograph اشعه کاتدیک
cathode ray oscillograph موج نگار
incandescent cathode discharge تخلیه کاتد ملتهب
cathode pay tube لامپ با اشعه کاتدی
ionic heated cathode کاتد یونی
incandescent cathode lamp لامپ کاتد ملتهب
hot cathode tube لامپ با کاتد داغ
peak cathode fault current جریان نابهنجار کاتدی
cathode ray tuning indicator لامپ میزان نما
hot cathode gas triode لامپ سه قطبی با کاتد داغ
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
glow discharge cold cathode tube لامپ مشتعل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com