Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
voice frequency
بسامد صدایی
Other Matches
voice
واک
voice
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice
صدای سخنرانی انسان
with one voice
بایک زبان متفقا
voice-over
صدای خارج از تصویر
voice-over
سخنان افزوده
A voice came from beyond .
صدائی از غیب آمد
voice
بیان کردن
voice
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
خروجی صوت
voice
صدا
voice
صوت
voice
اوا
voice
باصدابیان کردن
voice
ادا کردن
voice
صدای انسان
voice
ادا کردن
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
رای
voice
اواز
voice
گفتاری
voice
شفاهی صوتی
voice operated
با کار افت صدایی
voice recognition
تشخیص صدا
voice recognition
تشخیص صوتی
voice recognition
بازشناسی صدا
voice output
خروجی به صورت صدا
voice mail
پست صوتی
voice mail
پست اوایی پست صوتی
voice output
خروجی صوتی
give voice to
<idiom>
احساس ونظرت رابیان کن
voice synthesizer
ترکیب کننده صدا
voice tube
لولههای صدارسان
voice response
جواب صوتی
voice-overs
صدای خارج از تصویر
voice-overs
سخنان افزوده
voice selector
انتخابگرصدا
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
At the top of ones voice .
با صدای هرچه بلند تر
A firm voice .
صدای محکم
voice synthesis
ترکیب صوتی
voice key
کلید صدایی
voice input
ورودی صوتی
the active voice
فعل معلوم
he started at my voice
از صدای من از جا پرید
no one raised his voice
صدای هیچکس درنیامد
negative voice
رای مخالف دادن
negative voice
قدغن کردن
negative voice
رای مخالف رد کردن
negative voice
منع نشانه مخالفت
negative voice
رد
negative voice
حق رد
i had no voice in that matter
من دران قضیه رایی نداشتم
to a ones voice to music
صدای خودراباسازجفت کرد
the passive voice
بنای مجهول
the passive voice
فعل مجهول
voice synthesis
ترکیب صدا
the public voice
ارا
the public voice
عمومی
voice coil
پیچک صدا
the range of voice
دانگ صدا
voice communications
ارتباطات صوتی
the active voice
معلوم
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
voice grade channel
مجرای از درجه صدایی
voice operated device
دستگاه با کار افت صدایی
voice store and forward
ذخیره و ارسال صدا
voice grade channel
کانال ارسال گفتار
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
voice edit buttons
دکمههایتصیحصدا
voice answer back
پاسخ سمعی
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
automatic voice network
شبکه صوتی خودکار
My voice is not clear today.
صدایم امروز صاف نیست
He has a rich mellow voice.
صدایش گرم وپخته است
To speak in a low voice.
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
sweet words (voice,sleep
کلمات ( صدا خواب )شیرین
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
صدای غریبی به گوشم می رسد
Speak in a low voice . Spead slowly .
یواش حرف زدن
frequency
کثرت وقوع
frequency
تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequency
تواتر
frequency
فراوانی
frequency
تکرار
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
فرکانس
frequency
فرکانس تناوب
frequency
فراوانی تردد
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency
بسامد
high frequency
بسامد بالا
high frequency
پربسامد
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
impluse frequency
فرکانس ضربان
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
impluse frequency
فرکانس پالس
intermediate frequency
فرکانس میانی
law of frequency
قانون بسامد
lift frequency
تناوب حمل و نقل
high frequency
فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
image frequency
فرکانس تصویر
impluse frequency
فرکانس پولز
intermediate frequency
فرکانس میانه
industrial frequency
فرکانس صنعتی
inermediate frequency
بسامد واسطه
infrasonic frequency
فرکانس مادون صوت
idle frequency
فرکانس بی باری
input frequency
فرکانس اولیه
input frequency
فرکانس ورودی
high frequency
فرکانس بالا
hum frequency
فرکانس اغتشاشات صوتی
group frequency
بسامد گروهی
frequency sweep
انحراف یا شیفت فرکانس
frequency shift
انحراف یا شیفت فرکانس
frequency separation
جداسازی فرکانس
frequency response
خم دامنه- بسامد
frequency response
واکنش بسامدی
frequency respone
پاسخ فرکانس
frequency resistering
ثبت و ضبط فرکانس
frequency relay
رله سلکتیو
frequency regulator
رگولاتور فرکانس
frequency region
ناحیه فرکانس
frequency region
حیطه فرکانس
frequency range
محدوده فرکانس نامی
frequency recorder
ثبات فرکانس
frequency spectrum
طیف فرکانس
frequency spectrum
بیناب فرکانس
fundamental frequency
بسامد اصلی
frequency variation
تغییر یا نوسان فرکانس
frequency tuning
تنظیم فرکانس
frequency triplication
تریپلاژ فرکانس
frequency tripler
دستگاه سه برابرکننده فرکانس
frequency transformer
مبدل یا ترانسفورماتورفرکانس
frequency tolerance
میزان تغییر مجاز فرکانس
frequency table
جدول بسامد
frequency synthesizer
ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
frequency standard
استاندارد فرکانس
frequency stabilizer
پایدارکننده فرکانس
frequency stabilization
پایدار نمودن فرکانس
frequency stability
پایداری فرکانس
frequency recorder
ضباط فرکانس
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
telephone frequency
فرکانس صحبت
telephone frequency
بسامه تلفنی
telegraphic frequency
فرکانس تلگرافی
sound frequency
بسامد صوتی
sonic frequency
بسامد صوتی
resting frequency
بسامد سکوت
resonant frequency
بسامد همنوا
relative frequency
بسامد نسبی
radian frequency
فرکانس زاویهای
radio frequency
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency
فرکانس بالا
theoretical frequency
بسامد نظری
thershold frequency
بسامد استانه
threshold frequency
بسامد استانه
word frequency
بسامد واژگانی
wave frequency
بسامد موج
video frequency
فرکانس ویدئو
video frequency
بسامد ویدئو
vibrational frequency
بسامد ارتعاش
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
very high frequency
فرکانس خیلی زیاد
ultrahigh frequency
ابرفرکانس
ultrahigh frequency
فرکانس فوق العاده زیاد
ultrahigh frequency
بسامد ماوراء زیاد
radio frequency
فرکانس رادیویی
picture frequency
فرکانس تصویر
low frequency
فرکانس پایین
low frequency
فرکانس کم
low frequency
کم بسامد
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
low frequency
بسامد کم
line frequency
فرکانس خط
line frequency
فرکانس شبکه
limiting frequency
بسامد حدی
mains frequency
فرکانس شبکه
marginal frequency
بسامد کناری
maximum frequency
فرکانس حداکثر
picture frequency
بسامد تصویر
observed frequency
بسامد مشاهده شده
nominal frequency
فرکانس نامی
natural frequency
فرکانس طبیعی
natural frequency
بسامد طبیعی
modulation frequency
فرکانس مدولاسیون
modulation frequency
بسامد تلفیق
medium frequency
فرکانس میانه
medium frequency
بسامد متوسط
measuring frequency
فرکانس سنجش
lift frequency
تعداددفعات حمل بار
frequency changer
مبدل فرکانس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com