English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
English Persian
wake robin گل شیپوری
Other Matches
robin سینه سرخ
round robin انجام مسابقه بنوبت
round robin نوبت گردشی
round robin درخواست کتبی
robin goodfellow روح خبیث
round robin با گردش نوبت
robin hood رابین هود یاغی جنگل نشین و جوانمرد انگلیسی
robin hood حامی ضعفا
robin redbreast سینه سرخ اروپاپی و امریکایی
round-robin تورنمنت دورهای شطرنج
robin goodfellow جن
round robin (letter) <idiom> نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
to wake بیدار شدن
to wake up بیدار شدن
in the wake of <idiom> درنتیجه ،شرح ذیل
wake up تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
wake up کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
in the wake of در دنبال
to have someone wake you up بگذارید کسی شما را بیدار کند
wake شب زنده داری
wake شب نشینی
wake احیاء
wake از خواب بیدار کردن رد پا
wake دنباله کش تی
wake رد ناو
wake خط حرکت ناو
wake جریانهای حلقوی بال
wake شیار
wake کف پاشنه
in the wake of بتقلید
in the wake of بتاسی
wake شب زنده داری کردن
wake بیداری
Be quiet so as not to wake the others. ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
wake surfing موج سواری بدنبال قایق
wake light چراغ تشخیص خط حرکت ناو
lyke wake پاسبانی مرده در شب
broad a wake کاملا بیدار
Wake not a sleeping lion . <proverb> شیر خفته را بیدار نکن.
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com