Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
wall mounting cabinet
قفسه دیواری
wall mounting cabinet
قفسهای که روی دیوار نصب میشود
Other Matches
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
mounting
نصب
mounting
استقرار
mounting
سوار کردن وسایل
mounting
اسباب سوار شدن یا کردن
mounting
مونتاژ
mounting
ارایش
mounting
نگین دار
mounting
پایه
mounting
گارد
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
mounting bracket
دستهپایه
mounting plate
صفحهپایه
mounting point
نشانهدهانهای
mounting foot
پایه
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
equatorial mounting
استقرار معدل النهاری
mounting dimension
اندازه نصب
magneto mounting
بست مگنت
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
mounting flange
لبه مهارکننده
mounting instruction
مقررات نصب
engine mounting
تعلیق موتور
battery mounting
پایه باتری
altazimuth mounting
پایهآلتازیموس
turntable mounting
پایهصفحهگردان
mounting instruction
دستور نصب
alt azimuth mounting
استقرار سمت- ارتفاعی
fuse mounting strip
نوار باریک فیوز
engine mounting pylon
موتورمتصلبهباله
cabinet
اطاقک کوچک
cabinet
هیات دولت
cabinet
کابینه
cabinet
کابینه کمد
cabinet
گنجه
cabinet
قفسه
cabinet
کابینت
cabinet
اطاق کوچک
cabinet
اطاقک
cabinet
کابینه هیئت دولت
cabinet
جعبه کشودار
cabinet
هیئت وزرا اطاقک
cabinet prejection
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
hot cabinet
قفسه گرما
first aid cabinet
قفسه کمکهای اولیه
kitchen cabinet
اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
cabinet government
حکومت حزب حائز اکثریت
coalition cabinet
کابینه ائتلافی
cabinet soildarity
وحدت کابینه
cabinet clamp
گیره قفسه
cabinet council
جلسه هیات وزیران
cabinet-maker
قفسه ساز
cabinet maker
مبل ساز
cabinet-makers
مبل ساز
cabinet-makers
فرنگی ساز
cabinet maker
فرنگی ساز
cabinet-maker
مبل ساز
cabinet-makers
قفسه ساز
cabinet-maker
فرنگی ساز
cabinet reshuffle
ترمیم کابینه
cabinet-window
ویترین
cocktail cabinet
بوفهمخصوصمشروب
display cabinet
بوفه
filing cabinet
قفسهنگهداریفایلها
stationery cabinet
کابینتثابت
cabinet maker
قفسه ساز
vanity cabinet
کابینتوسایل
switch gear cabinet
قفسه کلیدها
lateral filing cabinet
محفظهفایلهایجانبی
switch gear cabinet
شالت شرانک
film drying cabinet
مخزنخشککنندهعکس
index card cabinet
کابینتکارتفهرستدار
glass-fronted display cabinet
بوفه
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall
فراگیر
to the wall
<idiom>
به آخر خط رسیدن
wall-to-wall
همگانی
wall-to-wall
کامل
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
wall-to-wall
سرتاسری
wall up
رسیدن موج به حداکثر اوج
to go to the wall
درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall
فرش کردن سرتاسری
wall-to-wall
همه جانبه
the wall
پشت دیوارایستاده بودم
wall
محصورکردن
wall
دیوارکشیدن
wall
محصور کردن
wall
دیواری
wall
دیواره
wall
حصار
wall
جدار
wall
مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall
حصار دار کردن
wall
تیغه کشیدن دیوار
wall
دیوار
banch wall
دیواره پشتیبان
banch wall
دیواره محافظ
base of wall
روپی
approach wall
دیواره ورودی
wing wall
دیواره جانبی
batter of a wall
میل دیوار
apron wall
صفحه پیش بند
an interstice in a wall
ترک در دیوار
cavity wall
دیوار دو جداره
back wall
دیوارپشتی
brick wall
آجردیوار
bund wall
دیوارمرکب
cell wall
دیوارهسلولی
cavity wall
دیوارتوخالی
cavity wall
دیوار صندوقهای
wall tie
بست دیواری
wall lining
اندود دیوار
wall lining
پوشش دیوار
wall knot
گره تخت
wall knot
گره حصیری
wall insulator
عایق دیوار
wall hanging
تزئینات دیواری
wall eye
چشم سفید
wall eye
چشم مات
wall eye
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance
عبور از داخل دیوار
wall energy
انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall louse
موریانه
wall louse
ترده
wall socket
پریز روی دیوار
wall socket
پریز دیواری
wall rue
سداب کهنه
wall plate
زیرسری
wall pass
پاس مستقیم
wall paper
کاغذ دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
wall paint
رنگ دیوار
wall opening
روزنه دیوار
batter of a wall
شیب دیوار
bearing wall
دیوار باربر
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
wall sockets
پریز ها
the picture on the wall
این عکس روی دیوار
wall sockets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز های روی دیوار
wall clock
ساعت دیواری
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
fruit-wall
چفته
dwarf wall
دیوار نیمه
curtain-wall
تیغه
conservative wall
دیوار باغچه
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall
میل دیوار
retaining wall
دیوار ضامن
hole in the wall
<idiom>
turning wall
دیواربازگشت
tank wall
دیوارهنانکر
start wall
دیوارهشروع
Qibla wall
دیوارکیبلا
monitor wall
دیوارهصفحهنمایشگر
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
fortified wall
دیوارکناری
party wall
دیوار مشترک
wall and rails
دیواروریلها
wall grille
شبکهدیواری
wall lantern
فانوسدیواری
handwriting on the wall
<idiom>
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
climb the wall
<idiom>
از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall
دیوارموج
wall tent
چادردیوارهدار
wall stud
تیرچوبدیواری
wall light
چراغدیواری
pellitory of the wall
اذن الفار
lining of the wall
پوشش روی دیوار
coping of a wall
در پوش روی دیوار
key wall
دیوار اب بند
it sprang from the wall
ازدیوار رویید
interior wall
دیوار داخلی
insulated wall
دیواره عایق
cross wall
دیوار همبر
cross wall
دیوار پلهای عرضی
head wall
دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
coping of a wall
قرنیس روی دیوار
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
partition wall
تیغه
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
partition wall
دیوار تیغه
panel wall
اگین دیوار
outer wall
دیوار خارجی
one brick wall
دیوار یک اجره
non bearing wall
دیوار تیغه
clay wall
دیوار چینه
common wall
دیوار مشترک
training wall
دیواره راهنما
guide wall
دیواره راهنما
curtain wall
تیغه
fire wall
دیوار اتش بند
face wall
دیوار بر
face wall
ماسک
face wall
نقاب
cut off wall
دیوار جداکننده
decorated wall
دیوار تزیینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com