English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
wall paper کاغذ دیواری
Other Matches
wall محصور کردن
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall دیواره
wall دیواری
wall دیوارکشیدن
wall حصار دار کردن
wall محصورکردن
wall حصار
wall جدار
wall تیغه کشیدن دیوار
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall-to-wall سرتاسری
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall کامل
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall فراگیر
wall-to-wall همگانی
wall-to-wall همه جانبه
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall دیوار
paper محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
on paper ازروی حساب یا قلم و کاغذ بافرض
paper وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
paper وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
paper کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper روی کاغذ نوشتن
paper اوراق
paper ورق کاغذ
paper ورقه
paper جواز پروانه
paper مقاله
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper روزنامه
paper کاغذ
paper روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper چاپ کردن
paper روی کاغذاوردن
paper درکاغذ پیچیدن
paper روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper اوراق بهادار
paper سفته برات
paper ورقه مشخصات کشتی
wing wall دیواره جانبی
to deaden a wall عایق کردن دیوار
wall tie بست دیواری
wall socket پریز روی دیوار
non bearing wall دیوار تیغه
wall socket پریز دیواری
fresco a wall اب رنگ زدن
front wall دیوار مقابل اسکواش
wall rue سداب کهنه
wall opening روزنه دیوار
wall plate زیرسری
wall pass پاس مستقیم
fresco a wall دیوار سفید کرده را
wall painting نقاشی دیواری
wall paint رنگ دیوار
one brick wall دیوار یک اجره
outer wall دیوار خارجی
lining of the wall پوشش روی دیوار
front wall دیوار جلو
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
cell wall دیوارهسلولی
gravity wall دیوار وزنی
guide wall دیواره راهنما
training wall دیواره راهنما
bund wall دیوارمرکب
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
brick wall آجردیوار
back wall دیوارپشتی
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
gap in a wall شکاف دردیوار
insulated wall دیواره عایق
interior wall دیوار داخلی
gable wall دیوار لچکی
it sprang from the wall ازدیوار رویید
gable wall دیوار سنتوری
key wall دیوار اب بند
fruit wall چفته
fortified wall دیوارکناری
shear wall دیوار برشی
pise wall چینه
wall wort اذن الفار
pellitory of the wall اذن الفار
partition wall تیغه
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
partition wall دیوار تیغه
the pictures on the wall عکس ها
the pictures on the wall ی روی دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
plinth of a wall ازاره
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
spine wall دیوار اساسی
side wall دیوار پهلویی
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار حائل
sleeper wall دیوار کرسی
render a wall استرکشی دیوار
rear wall دیوار پشت
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
quay wall دیوار بارانداز
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
wall eye چشم سفید
wall hanging تزئینات دیواری
wall insulator عایق دیوار
wall knot گره حصیری
wall knot گره تخت
wall lining پوشش دیوار
wall lining اندود دیوار
wall louse موریانه
wall louse ترده
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
toe wall دیوار پای خاکریز
toe wall دیوارضامن پادیوار
town wall باروی شهر
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
wailing wall دیوارندبه
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
panel wall اگین دیوار
cross wall دیوار همبر
base of wall روپی
banch wall دیواره پشتیبان
banch wall دیواره محافظ
apron wall صفحه پیش بند
approach wall دیواره ورودی
an interstice in a wall ترک در دیوار
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
handwriting on the wall <idiom>
hole in the wall <idiom>
batter of a wall میل دیوار
batter of a wall شیب دیوار
coping of a wall در پوش روی دیوار
coping of a wall قرنیس روی دیوار
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall دیوار مشترک
clay wall دیوار چینه
box wall صندوقه
wall arcade طاقنما
bench wall دیوار تکیه گاه
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
the picture on the wall این عکس روی دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
party wall دیوار مشترک
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
batter of wall میل دیوار
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
conservative wall دیوار باغچه
curtain-wall تیغه
dwarf wall دیوار نیمه
fruit-wall چفته
wall clock ساعت دیواری
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار صندوقهای
wall sockets پریز ها
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
cross wall دیوار پلهای عرضی
turning wall دیواربازگشت
fire wall دیوار اتش بند
curtain wall تیغه
wall and rails دیواروریلها
wall grille شبکهدیواری
wall lantern فانوسدیواری
Qibla wall دیوارکیبلا
cut off wall دیوار جداکننده
wall light چراغدیواری
decorated wall دیوار تزیینی
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
thickness of a wall ضخامت دیوار
face wall دیوار بر
face wall ماسک
start wall دیوارهشروع
wave wall دیوارموج
wall bracket طاقچه
face wall نقاب
enclosure wall دیوار بر
tank wall دیوارهنانکر
curtain wall دیوار پردهای
paper cup لیوان کاغذی
varnish paper کاغذ لاک دار
paper bail ضامنورقه
paper trays سینیکاغذ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com