Dictiornary-Farsi | warp winder | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 48 (5 milliseconds)

English	Persian
warp winder	چله پیچ
warp winder	چله دوان


Other Matches

winder	پیچنده
winder	دویدن سریع
winder	نخ پیچ
winder	گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
winder	کلیدکوک
winder	کوک کننده
winder	پیچ
stem winder	ساعت دسته کوک
armature winder	دستگاه ارمیچرپیچ
ball winder	نخپیچ
bobbin winder	ماسولهپرکن
winder house	خانهنخپیچ
balanced winder	پله مارپیچ
stem winder	چیزعالی ودرجه یک
window winder handle	دستگیرهحرکتدهندهشیشه
warp	تاب دادن
warp	نخ تار [در طول بافت]
warp	منحرف کردن تاب برداشتن
warp	پیچ دادن
warp	طناب ریسمان
warp	تار
warp	جا به جا کردن ناو یا لنگر
warp	تاب برداشتن
warp	تاب دار کردن منحرف کردن
warp	ریسمان پیچ و تاب
warp beam	چوب افقی بالای دار [قالی]
warp frame	قاب چله
warp patterning	طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
warp set	[تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری]
warp and woof	بنیان
warp tension	کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
warp beam	نورد بالا
warp beam	سردار [قالی]
thick warp	نخ تار کلفت
warp thread	تارشیاری
warp roller	غلتکتار
warp and woof	پایه واساس
warp and woof	تار و پود
word warp	فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
warp and weft	تار و پود
warp-loop fringe	ریشه حلقوی [در قالی همدان]
the warp and ther woof	تاروپود
warp-weighd loom	دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
high warp loom	تارهایطولیبافندگی
low warp loom	کارگاهبافندگیپیشپاافتاده
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread	این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل