Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
washing agent
مواد شوینده
Other Matches
washing
شستشو
washing up
فرف شویی
washing-up
فرف شویی
sheet washing
فرسایش سطحی
washing powders
صابون رختشویی
washing powders
گرد صابون
washing soda
کربنات سدیم بلورین
washing-up liquid
مایعفرفشوئی
carpet washing
قالی شویی
carpet washing
شستن فرش
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
washing powder
گرد صابون
washing powder
صابون رختشویی
brain washing
شستشوی مغزی
to put out washing
رختهای شستنی خودرابرخت شویی بیرون دادن
back washing
بازشوئی
it shrinks in washing
درشستشوچروک میشود
sheet washing
فرسایش رویی
brain washing
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
gas washing
گاز شویی
washing machines
ماشین رختشویی
wet washing
ترشویی
gas washing bottle
بطری گاز شویی
Hang out the washing on the line to dry.
لباسها راروی بند آویزان کن که خشک شوند
to spin laundry in the washing machine
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
agent
فرستنده
agent
پیشکار
agent
عنصر
agent
نماینده عامل شیمیایی خرج
agent
عامل اطلاعاتی
agent
واسطه عامل
agent
کاگزار
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
عامل
agent
مامور
agent
گماشته وکیل
agent
نماینده
agent
ماده
agent
وکیل
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent
واسطه
agent
ارگان
nerve agent
گازعصب
news agent
روزنامه فروش
news agent
خبرگزار
overseas agent
نماینده خارجی
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
nerve agent
عامل شیمیایی عصبی
foaming agent
عامل کف زای
insurance agent
نماینده بیمه
psychochemical agent
گاز عصبی
psychochemical agent
عامل عصبی
psychoactive agent
ماده روانگردان
proxy agent
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
press agent
مامور اگهی و تبلیغ
precipating agent
عامل رسوب دهنده
oxidizing agent
عامل اکسنده
oxidizing agent
عامل اکسیداسیون
mercantile agent
بازرگانی
mercantile agent
نماینده
masking agent
عامل پوشاننده
forwarding agent
متصدی حمل ونقل
forwarding agent
واسطه حمل و نقل
house agent
دلال خانه
forwarding agent
نماینده حمل و نقل
igniting agent
عامل احتراق
incapacitating agent
گازبیهوشی
insurance agent
عامل بیمه
land agent
دلال معاملات ملکی
law agent
نماینده قضایی
law agent
نماینده حقوقی
warning agent
گند گاز
forwarding agent
عامل حمل و نقل
manufacturer's agent
نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
manufacturers' agent
نماینده سازنده
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
fusing agent
عامل ذوب
reducing agent
عامل کاهنده
vomiting agent
گازاستفراغ اور
vesicant agent
عامل شیمیایی تاول زا
vesicant agent
گاز تاول زا
universal agent
وکیل مطلق الوکاله
universal agent
وکیل تام الاختیار
toxic agent
گاز سمی
toxic agent
عامل شیمیایی سمی
toxic agent
ماده سمی
vomiting agent
عامل تهوع اور
wetting agent
ماده خیس کننده
undercover agent
کارآگاه مخففی
stripping agent
رنگ زدا
stripping agent
ماده رنگ بر
publicity agent
نمایندهافکارعمومی
estate agent
فروشندهزمینوملک
secret agent
جاسوس
secret agent
مامور مخفی
wetting agent
عامل خیس کننده
thickening agent
عامل غلیظ کننده
stripping agent
عامل رنگ گیر
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
sequestering agent
عامل منزوی کننده
sequestering agent
عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent
شاگرد پیدا کن
scholastic agent
دلال تدریس
sales agent
نماینده فروش
resolving agent
عامل تفکیک کننده
releasing agent
عامل رهاکننده
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
shipping agent
شرکت حمل
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole agent
نماینده منحصر بفرد
sole agent
نماینده انحصاری
smoke agent
ماده دودانگیز
smoke agent
عامل شیمیایی دودانگیز
shipping agent
نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent
اژانس حمل
shipping agent
موسسه حمل کالا
undercover agent
مامورتحقیق مخففی
fluxing agent
ماده گدازاور
chlorinating agent
عامل کلردار کننده
antiplant agent
عامل ضد رویش گیاهان
antimateriel agent
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent
عامل فساد اماد
anticrop agent
عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent
عامل ضد غلات
alloying agent
عنصر الیاژی
alkylation agent
عامل الکیل دار کننده
alkylating agent
عامل اکلیل دار کننده
agent representative
عامل
agent officer
افسر عامل پرداخت
biological agent
عامل میکربی
biological agent
عامل زیستی
bleaching agent
عامل رنگبر
chemical agent
ماده شیمیایی
chemical agent
عامل شیمیایی
chelating agent
عامل کی لیت ساز
catalytic agent
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent
عامل پف کننده
blood agent
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent
مدت پرواز
blister agent
گاز تاول زا
blister agent
عامل تاول زا
agent net
شبکه اطلاعاتی
agent de change
دلال ارزی
acetylizing agent
عامل استیل دار کننده
acetylating agent
عامل استیل دار کننده
accelerating agent
کاتالیزور
accelerating agent
ماده تسریع کننده
absorbing agent
عامل جذب
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
سفر ارا
travel agent
سفرچین
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
agent provocateur
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
acidulating agent
اسیدی کننده
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
aerating agent
هوادهنده
adhesion agent
عامل چسبندگی
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
adhesion agent
ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent
مایه چسب افزا
addition agent
عامل افزودنی
addition agent
ماده افزودنی
acylating agent
عامل اسیل دار کننده
free agent
بازیگر بدون قرارداد
choking agent
عامل خفه کننده
fluorinating agent
عامل فلوئوردار کننده
diplomatic agent
سفیر
diplomatic agent
مامور سیاسی
developer agent
ماده فهور
developer agent
عامل فهور
detonating agent
عامل منفجر کننده
demasking agent
عامل عریانساز
degreasing agent
عامل پاک کننده روغن
defoliating agent
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
defoamer agent
کف زدای
cyanogen agent
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
diplomatic agent
وزیرمختار کاردار
emulsifying agent
عامل امولسیون کننده
dispersing agent
عامل پاشنده
fixing agent
عامل تثبیت
filming agent
چسباننده
factoring agent
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
factoring agent
عامل تنزیل
executive agent
شعبه اجرایی
executive agent
عامل اجرایی
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual agent
عامل دو جانبه
drying agent
خشک کننده
fluxing agent
شارژ
cyanogen agent
عامل سیانید
confusion agent
عامل گیج کننده
consular agent
نایب کنسول
coloring agent
ماده رنگ
coloring agent
رنگ مصرفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com