English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
water lowering زهکشی
Other Matches
lowering هوای گرفته وابری
lowering ضعیف کردن
lowering پایین اوردن لوله
lowering پایین دادن لوله
lowering پایین تر
lowering پست تر
lowering :اخم
lowering خفیف کردن
lowering فروکش کردن
lowering تنزل دادن
lowering : پایین اوردن تخفیف دادن
lowering اخم کردن
lowering کاستن از
lowering عبوس ترشرویی
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
water way راه ابی
water مایع
water course حق المجری
water آب
water course حق الشرب
water course مجرای اب
water still دستگاه تقطیر اب
by water از راه دریا
by water با کشتی
She let the water out . آب را ول کرد
on the water در کشتی
of the first water بهترین
water way مسیل
water down <idiom> ضعیف شدن
mean water میان اب
by water از راه رودخانه
water way ابراهه
first water درجه اول
to water آب ریختن
to water something آب دادن [گیاه]
water ابگونه
above water <adj.> شناور
above water <adj.> روی آب
first water بالاترین مقام
f.water عرق رازیانه
water اب دادن
water پیشاب
water اب
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
to water آب دادن
water fowl مرغ ابی
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water glass لیوان اب
water hole چاله اب
water glass اب شیشه
water filter صافی اب
water hyacinth سنبل ابی
water hammer ضربت قوج
water hyacinth وردالنیل
water fast پارچه شورنرو
water fowl پرنده ابی
water heater فرف ابگرم کن
water gauge اب پیم
water hammer ضربت قوچ
water glass شیشه محلول
water gauge اندازه اب نما
water guage فشار سنج اب
water glass شیشه مایع
water hardening سختگردانی با اب
water gas گاز اب
water front جبهه رطوبتی
water hazard مانع ابی در مسیر گوی گلف
water heater ابگرم کن
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water pepper زنجبیل سگ
water pepper فلفل ابی
water pipe لوله اب
water pipe تنبوشه
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water point نقطه تقسیم اب
water polo بازی فوتبال ابی
water pollution الودگی اب
water polo واترپلو
water polo واترپولو
water polo بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
water pressure فشار اب
water proof دافع اب
water proof رطوبت ناپذیر
water pump پمپ اب
water nymph الهه دریایی
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
water mill اسیاب
water jacket ابدان
water jacket صندوق اب
water jump مانع ابی
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level تراز اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level سطح اب
water lily نیلوفر ابی
water line خط ابخور ناو
water logging ابسیری
water loss ابکاهی
water melon هندوانه
water meter کنتور اب
water meter اب سنج
water nymph حوری دریایی
water mill اسیاب ابی
water pump تلمبه اب
surface water اب سطحی
undermining by water اب رفتگی کف
up to the middle in water تا کمر در اب
voidance water منجلاب
voidance water زیر اب
wade into the water راه رفتن در اب
waste water فاضلاب
water aspirator خرطوم ابی
water bag کیسه اب
water bailiff میراب
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance بیلان اب
water bearer دلو
undermining by water اب شستگی
underground water اب درون زمین
underground water اب زیرزمینی
surplus water ابهای اضافی
surplus water ابهای مازاد
swimming with water پرازاب
swimming with water غرق اب
table water سفره اب زیر زمینی
tap water اب شیر
water paint رنگ لعابی
the water was overknee اب از زانو میگذشت
to drink water اب خوردن
to drink water اب اشامیدن
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
to sniff up water اب رابه بینی کشیدن
to soften a water سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to splash into water به اب زدن
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
water bearer ساکب الماء
water bearer ریزنده اب ابریز
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water cooling خنک کردن بااب
water cress شاهی اتی
water cure اب درمان
water cure علاج بااب معالجه بااب
water damage خسارت اب دیدگی
water displacement زهکشی کردن
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal فاضلاب
water disposal اگوکشی
water disposal ساختن اگو
water dog سگ ابی
water dog شناگر ماهر
water dog سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver مقنی
water fast رنگ نرو
water cooling خنک کنندگی اب
water content درصد رطوبت
water container فرف اب
water bed تشک ابی
water bonded اب بند شده
water boy بچه سقا
water boy سقا
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen قمقمه
water car ارابه اب فروشان
water car ارابه اب پاش
water carriage حمل از راه اب
water carrier دلو
water circulation گردش اب
water coiour ابرنگ
water colour ابرنگ
water colour رنگاب
water colour نقاشی ابرنگی
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water purification تصفیه اب
water key کلیدآب
THere is not even a ripple in the water . <proverb> آب از آب تکان نمى خورد .
If it has not water for me it certainly has bread . <proverb> آب براى من ندارد براى تو که دارد .
Water is light . <proverb> آب روشنائى است .
How can you know the value of water -you who live . <proverb> تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .
drinking water آب آشامیدنی
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
There is no hot water آب گرم نیست.
some hot water مقداری آب گرم
some cold water مقداری آب سرد
mineral water آب معدنی
a glass of water یک لیوان آب
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
water pipe قلیان
water bath دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
in hot water <idiom> در دردسر
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
water separator جداگرآب
water signs علائمآبی
water transport ناقلآب
water under pressure آبتحتفشار
water/alcohol آب
water/alcohol الکل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com