Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 144 (8 milliseconds)
English	Persian
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
Other Matches
wealth	توانگری
wealth is nothing to	ثروث پیش .....هیچ است
wealth	زیادی
wealth	وفور
wealth	مال تمول
wealth	ثروت
wealth	دارایی
he was proud of his wealth	بدولت خود میبالید
he was proud of his wealth	بدارایی خود مغرور بود مست دارایی خود بود
he is possessed of wealth	او دارای ثروت است
economic wealth	ثروت اقتصادی
wealth distribution	توزیع ثروت
distribution of wealth	توزیع ثروت
conscription of wealth	مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
common wealth	ممالک مشترک المنافع
common wealth	ملل مشترک المنافع
common wealth	کشور
common wealth	رفاه عمومی جمهوری
industrial wealth	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
common wealth	مشترک المنافع
He squandered his wealth.	مال وزندگیش رادود داد
wealth tax	مالیات بر ثروت
wealth of nations	ثروت ملل
wealth effect	"اثر پیگو "
wealth effect	اثر ثروت
wealth creation	ایجاد ثروت
social wealth	ثروت اجتماعی
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
net wealth	ثروت خالص
net wealth	دارائی خالص
national wealth	ثروت ملی
What is your relationship?	با هم چه نسبتی دارید ؟
relationship	رابطه [ریاضی]
relationship	نحوه اتصال دو چیز مشابه
relationship	قرابت
relationship	خویشی
relationship	نسب
relationship	بستگی
relationship	رابطه
relationship	وابستگی نسبت
relationship	خویشاوندی
relationship	ارتباط
man made wealth	ثروت ساخت بشر
To attain position and wealth.	به مقام وثروت رسیدن
social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
the common wealth of massachusette	چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
the common wealth of learning	افراد اهل علم
the common wealth of learning	مجمع ادبا
the common wealth of england	جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
the common wealth of australia	ممالک مشترک المنافع استرالیا
linear relationship	رابطه خطی
inverse relationship	ارتباط معکوس
marriage relationship	قرابت سببی
functional relationship	رابطه تابعی
relationship therapy	درمان ارتباطی
marriage relationship	خویشاوندی سببی
mutual relationship	رابطه متقابل
relationship by marriage	مصاهره
relationship by marriage	خویشاوندی سببی
relationship by marriage	قرابت سببی
relationship by bood	قرابت نسبی
foster relationship	خویشاوندی رضاعی
degree of relationship	درجه خویشاوندی
direct relationship	وابستگی مستقیم
contractual relationship	رابطه قراردادی
We bear no relationship to each other .	باهم نسبتی نداریم
communal relationship	روابط ناحیهای
working relationship	رابطهکاریوحرفهای
blood relationship	خویشاوندی نسبی
blood relationship	قرابت نسبی
relationship by blood	خویشاوندی نسبی
relationship by blood	قرابت نسبی
foster relationship	قرابت رضاعی
bonds of relationship	قیود خویشاوندی
bonds of relationship	رشته قوم وخویشی
direct relationship	ارتباط مستقیم
causal relationship	رابطه علی
fiduciary relationship	رابطه امانی
cause and effect relationship	رابطه علت و معلولی
saving	نجارت دهنده
saving	رستگار کننده پس انداز
saving	صرفه جویی
saving	قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
saving	خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
saving	پس انداز
To squander tyhe national wealth.	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
the british common wealth of nation	انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
love-hate relationship	رابطهمتغیرودارایفرازونشیب
average marginal relationship	رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار موکل حفظ اسرارمشتری
parent child relationship	رابطه پدر و پسر
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
saving ratio	نسبت پس انداز
face-saving	آبرو نگهدار
saving your reverence	دورازجناب شما
face-saving	مراعات کنندهی فواهر
intended saving	پس انداز مورد انتظار
saving grace	وجدان
I'm saving up for a new bike.	من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
theory of saving	نظریه پس انداز
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
He is saving his money.	پولهایش راجمع می کند
theory of saving	نظریه مربوط به پس انداز
saving motive	انگیزه پس انداز
saving institutions	موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
forced saving	پس انداز اجباری
negative saving	پس انداز منفی
national saving	پس انداز ملی
actual saving	پس انداز واقعی
labor saving	کاراندوز
cost saving	درامد حاصل از تقلیل هزینه
labour-saving	کار کم کن رنج گاه
gas saving	صرفه جویی در مصرف بنزین
ex post saving	واقعی
labour saving	کار کم کن رنج گاه
ex post saving	پس انداز
ex ante saving	پیش بینی شده
net saving	پس انداز خالص
permanent saving	پس انداز دائمی
saving function	صورت مقدار پس انداز درامدشخص
saving function	تابع پس انداز
saving equation	معادله پس انداز
aggregate saving	پس انداز کل
saving bank	بانک پس انداز
compulsory saving	پس انداز اجباری
saving account	حساب پس انداز
saving rate	نرخ پس انداز
rate of saving	نرخ پس انداز
private saving	پس انداز خصوصی
planned saving	پس انداز برنامه ریزی شده
personal saving	پس انداز شخصی
ex ante saving	پس انداز
I am sick and tired of hearing about your wealth ( fortune ) .	تو هم که با این ثروتت ما را کشتی
energy saving bulb	حبابحافظانرژی
soil saving dam	سد محافظ خاک
saving and loan associations	شرکتهای پس انداز و وام
net business saving	پس انداز خالص شرکتها
labor saving techinque	فن کاراندوز
labor saving devices	ابزارهای کاراندوز
daylight saving time	افزودن یک ساعت بر ساعات روز
daylight saving time	ساعت تابستانی
capital saving technique	فن تولید سرمایه اندوز
Saving your presence . present company excepted .	بلانسبت شما !

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com