Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
weapon system
سیستم جنگ افزارها
weapon system
مدل جنگ افزارها
Other Matches
weapon
مسلح شده
weapon
جنگ افزار
weapon
اسلحه
weapon
مسلح کردن
weapon
اسلحه حربه
weapon
سلاح
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
offensive weapon
سلاح خطرناک
offensive weapon
سلاح تهاجمی
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
nominal weapon
جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
chemical weapon
جنگ افزار شیمیایی
offensive weapon
الت قتاله
biological weapon
جنگ افزار میکربی
salted weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
to carry a weapon
مسلح بودن
to carry a weapon
اسلحه ای با خود حمل کردن
atomic weapon
جنگ افزار اتمی
implosion weapon
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
automatic weapon
جنگ افزار خودکار
automatic weapon
سلاح خودکار
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
parts of the weapon
اجزایسلاح
operational weapon
جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
lethal weapon
الت قتاله
light weapon
جنگ افزار سبک
kiloton weapon
جنگ افزار یک کیلوتنی
weapon alpha
نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
kiloton weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
weapon carrier
حامل جنگ افزار
weapon debries
بقایای ترکش اتمی
heavy weapon
سلاح و جنگ افزار سنگین
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
weapon troops
یکانها ادوات
guided weapon
جنگ افزار هدایت شونده
weapon platoon
دسته ادوات
weapon selector
مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
weapon troops
قسمتهای ادوات
operational weapon
جنگ افزار عملیاتی
to pack a weapon
[colloquial]
اسلحه ای با خود حمل کردن
crew served weapon
جنگ افزار اجتماعی
crew served weapon
جنگ افزار خدمه دار
heavy assault weapon
جنگ افزار هجومی سنگین
to pack a weapon
[colloquial]
مسلح بودن
air defense weapon control case
روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system
سامانه
value system
نظام ارزشها
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
c.g.s. system
دستگاه سگث
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system
طرز اسلوب
system
سلسله
system
جهاز
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
سازگان
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
سازمان
system
تشکیلات
system
رشته دستگاه
system
قاعده رویه
system
نظم منظومه
system
نظام
system
اصول وجود
system
نظم ترتیب
system
طرز روش
system
نظام سیستم
system
روش اصول
system
ترتیب
system
مجموعه سازمان
system
همستاد روش
system
منظومه
system
اسلوب
system
طریقه
system
سلسله رشته
system
همست
system
دستگاه
system
سیستم
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system of forces
دستگاه نیروها
system overhead
بالاسری سیتم
vantilating system
سیستم تهویه
system of units
دستگاه یکانها
system generation
ایجاد سیستم
system of ventilation
سیستم تهویه
mature system
سیستم کامل
total system
سیستم کامل
merit system
نظام شایستگی نگر
system of units
دستگاه واحدها
system of units
سلسه احاد
measuring system
سیستم سنجش
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system generator
مولد سیستم
management system
سیستم مدیریت
system international
سیستم بین المللی
magnet system
سیستم اهنربایی
system interrupt
وقفه سیستم
makagonov system
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system library
کتابخانه سیستم
system loader
بارکننده سیستم
number system
سیستم عددی
system log
شرح ماوقع سیستم
management system
سیستم اداره
system installation
نصب سیستم
System Monitor
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system implementation
پیاده سازی سیستم
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
maroczy system
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system mangement
مدیریت سیستم
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
market system
نظام بازار
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
system log
گزارش روزانه عملیات سیستم
magnetic system
سیستم مغناطیسی
system overhead
مازاد سیستم
geniculostriate system
دستگاه مخطط زانویی
system unit
محفظه سیستم
system time
ساعت سیستم
system time
زمان سیستم
system testing
ازمایش سیستم
system test
ازمون سیستم
system study
مطالعه سیستم
system standard
استانداردسیستم
household system
نظام خانوادگی
household system
نظام تولیدخانوادگی
system standard
معیار سیستم
hydraulic system
سیستم هیدرولیک
system software
نرم افزار سیستم
the vascular system
سلسله اوندهاومجراها
system security
حفافت سیستم
system's design
ساختمان سیستم
system's design
طرح سیستم
geocentric system
دستگاه زمین مرکزی
giorgi system
دستگاه جورجی
the nervous system
سلسله پیهای نباتی
text system
سیستم متن
tetragonal system
دستگاه چهار گوشهای
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system
سیستم تلفن
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
tectopulvinar system
دستگاه بامی- پروانهای
tax system
نظام مالیاتی
hexagonal system
دستگاه شش گوشهای
target system
سیستم هدفها
tandem system
سیستم دو پشته
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
ignition system
سیستم احتراق موتور
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
integrate system
سیستم مجتمع
system programmer
برنامه نویس سیستم
interactive system
سیستم فعل و انفعالی
system program
برنامه سیستم
target system
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system priorities
تقدم های سیستم
system planning
طرح ریزی سیستم
interphone system
سیستم تلفنی
irrigation system
شبکه ابیاری
isolated system
سیستم منزوی
system programming
برنامه نویسی سیستم
illuminating system
سیستم روشنایی
system resource
وسیله سیستم
non quantized system
دستگاه ناکوانتایی
incentive system
نظام تشویقی
indeterminate system
سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system
آن قابل پیش بینی نیست
system resource
منبع سیستم
induction system
سیستم مکش
system resolution
تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
system prompt
اعلان سیستم
system programs
برنامههای سیستم
information system
سیستم اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعات
system follow up
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
organ system
دستگاه
system analysis
روش تجزیه وتحلیل جریان کار
polyphase system
دستگاه چندفاز
system analysis
سیستم انالیز
system analysis
تحلیل سیستم
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
synchronous system
سیستم همگام
serfdom system
نظام سرفی
practical system
دستگاه یکانهای عملی
price system
نظام قیمت
serfdom system
نظام رعیتی
sewage system
شبکه فاضلاب
price system
نظام قیمتی
system analysis
تحلیل سازگان
point system
شرط بندی براساس امتیاز
planning system
نظام برنامه ریزی
orthorhomobic system
دستگاه راست گوشه
rhombic system
دستگاه راست گوشه
system availability
دسترس پذیری سیستم
system analyst
تحلیل گر سیستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com