English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
Other Matches
square root method روش جذرگیری
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
weighted دارای وزن
weighted دارای وزن زیادز
weighted سنگین
weighted mean میانگین وزنی
weighted وزنی
weighted average متوسط وزنی
weighted bit هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
weighted code کد وزن دار
weighted average میانگین وزنی
weighted score نمره وزنی
weighted indexes شاخصهای موزون
weighted average میانگین موزون
four-square قرص
four-square پابرجا
four-square استوار
four-square مصمم
four-square پراراده
square مساوی
four-square رک
square به یک طرف میله وعمود به ان
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
four-square با صراحت
square واریز کردن
four-square کاملا مربع
all square مساوی
four-square مصممانه
four-square محکم
four-square صریح
four-square بیرودربایستی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square دارای سه ضلع مساوی
three square بشکل مثلث
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
try square گونیای فلزی
by the square مطابق نمونه
by the square درست
by the square بدقت
four-square به طور صریح
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
four-square چهار گوشهی کامل
four-square چهارگوش
four-square رک و راست
four-square بیشیله پیله
four-square راستگو
four-square صادق
t square خطکش چلیپایی
on the square بدرستی
square جذر میدان
square مجذور
square مربع توان دوم
square گوشه دار
square چارگوش
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
mean square یک مربع حسابی
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square one <idiom> درآغاز
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
square خانه شطرنج
on the square بدون کجی
out of square کج
on the square بانصاف
square منصف
square منظم حسابی
square عادلانه
square جوردراوردن
square مربع
square مرتب کردن کلاه
square چهار گوش
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square برابر
square راست حسینی
square چهارگوش کردن مربع کردن
square گونیا
square وفق دادن
square toed قدیمی مسلک
square toed امل
square rigger نوعی کشتی بادی
miter square گونیا
square potential well چاه مربعی پتانسیل
mean square deviation میزان انحراف متداول
square shouldered چهارشانه
square shouldered دارای شانه پهن
square shooter باشرف
square shooter ادم درستگار
square stone سنگ بادبر
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
square toed دارای پنجه مربع
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
square pyramid هرم مربع القاعده
square planar مسطح مربعی
square lattice شبکه مربعی
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix ماتریس مربع
square matrix ماتریس مربعی
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square knot گره مرکب از دونیم کره
square inch اینچ مربع
square foot فوت مربع
square dome چهار طاقی
square dance رقص چوبی
square metre متر مربع
square mil میل مربع
square dance رقص محلی امریکا
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square ball پاس عرضی
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square knot گره مربر
square knot گره مربع
square toed متروکه
square number مربع کامل [ریاضی]
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
fair and square <idiom> راست وبی پرده
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
square meal غذایمقوی
square bracket کروشه
square bracket براکت
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square bracket قلاب
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
set square گونیا
white square خانهسفید
square trowel مالهچهاگوش
to play square راست وحسینی بازی کردن
three square file سوهان سه گوش
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
steel square گونیای فولادی
square wood چارتراش کردن الوار
square wood بریدن الوار
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave موج مربع
square wave موج مربعی
weak square خانه ضعیف شطرنج
weak square حفره سوراخ
weak square نقطه ضعف
square sail بادبانچهاگوش
square root of جذرعددی
square neck یقهچهاگوش
square move حرکت
square flag پرچممربع
black square خانهسیاه
square bet شرطچهارگوش
word square جدول کلمات متقاطع
word square acrostic
square wave موج چهار گوش
square deal باشرف بودن رک وراست
square root جذر
square root ریشه دوم
flight square خانه فرار شطرنج
square roots جذر
square roots ریشه دوم
square deal تقلب نکردن
square brackets قلابهای گوشه دار
color square مربع رنگ نما
carpenters try square گونیای درودگری
chi square مربع خی
bevel square گونیا
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square deals باشرف بودن رک وراست
betwixt square گونیا
square deals تقلب نکردن
method شیوه
r method روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method راه طریقه
method طرز
method متد
method روش
method اسلوب
method ایین شیوه
method سبک
by [with] this method با این روش
method طریقه
method مسلک
black square weakness ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
bevel steel square نقاله
bevelled edge square زاویه حاده
triangular set square گونیای نقشه کشی
triangular set square گونیای رسم کشی
chi square test ازمون "چی دو "
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
root mean square error جذر میانگین مجذور خطا
square law detection یکسوکنندگی مربعی
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
chi square distribution توزیع مربع خی
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
ounce per inch square اونس اینچ مربع
square-headed tip سرچهاگوش
square root key دکمهرادیکال
square head plug انشعابسرچهارگوش
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com