Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
white space response
پاسخ به بخش سفید
Other Matches
white space
فاصله سفید
whole response
پاسخ کلی
response
جوابگویی
response
عکس العمل به دلیلی
response
پاسخ
response
واکنش
response
جواب
response
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
response
1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
response
صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
w response
پاسخ کلی
all or none response
پاسخ همه یا هیچ
moro response
پاسخ مورو
impluse response
رفتار در مقابل فشار ضربهای
electrodermal response
پاسخ برقی پوست
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
movement response
پاسخ حرکت
impluse response
پاسخ ایمپولز
image response
رفتار فرکانس تصویر
image response
پاسخ تصویر
frequency response
خم دامنه- بسامد
frequency response
واکنش بسامدی
emitted response
پاسخ صدوری
content response
پاسخ محتوایی
anatomy response
پاسخ کالبدی
color response
پاسخ رنگ
conditioned response
واکنش شرطی
bass response
بم پذیری
response
[commentary]
نظر
response
[commentary]
رای
response
[commentary]
پاسخ
conditioned response
پاسخ شرطی
consultary response
نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
consummatory response
پاسخ پایانی
correct response
پاسخ درست
preparatory response
پاسخ مقدماتی
delayed response
پاسخ درنگیده
discriminatory response
پاسخ افتراقی
distal response
پاسخ دوربرد
anticipatory response
پاسخ انتظاری
original response
پاسخ ابتکاری
voice response
جواب صوتی
response time
زمان پاسخ
response time
زمان واگنش
response threshold
استانه پاسخ
response strength
نیرومندی پاسخ
response set
امایه پاسخ
response rate
سرعت پاسخ
response position
مکان جواب
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
response time
زمان واکنش
vaccum response
پاسخ غیابی
unconditioned response
پاسخ غیر شرطی
transient response
واکنش گذرا
to make a response
جواب دادن
spectral response
واکنش طیفی
to make a response
پاسخ دادن
shading response
پاسخ سایه روشن
response time
زمان پاسخ دهی
response latency
نهفتگی پاسخ
response intensity
شدت پاسخ
position response
پاسخ مکانی
response cost
جریمه
pilomotor response
پاسخ سیخ شدن مو
response amplitude
دامنه پاسخ
reflection response
پاسخ قرینه
response differentiation
تفکیک پاسخ
response duration
مدت پاسخ
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
response equivalence
هم ارزی پاسخ
response generalization
تعمیم پاسخ
response hierarchy
سلسله مراتب پاسخ
popular response
پاسخ رایج
acquiescent response set
امایه تصدیق
impluse response matrix
ماتریس انتقال ضربه
conditioned avoidance response
پاسخ اجتنابی شرطی
modulation frequency response
پاسخ فرکانس مدولاسیون
visual righting response
پاسخ تعادل دیداری
alternate response test
ازمون دو گزینهای
conditioned emotional response
پاسخ هیجانی شرطی
medical response dog
سگ دستیار
conditioned escape response
پاسخ گریز شرطی
medical response dog
سگ سرویس
audio response device
دستگاه جواب دهنده سمعی
stimulus response theory
نظریه محرک- پاسخ
spectral response characteristic
مشخصه طیفی
pure color response
پاسخ خالص رنگ
In response (reply) to your letter.
در جواب نامه تان
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
galvanic skin response
جی اس ار
his appeal met no response
پاسخی پدر خواست که اوترسید
delayed elastic response
واکنش ارتجاعی تاخیری
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
A rapid response would be appreciated.
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
achromatic color response
پاسخ رنگ بی فام
stimulus response psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus organism response model
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
fractional antedating goal response
خرده پاسخ انتظار هدف
non-white
فردغیراروپایی غیرسفید
white f.
پرچم سفید
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
white a
مرگ موش
white
به رنگ برف
white
سفید
white
سفیدی
white
سپیده
white
چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
بازیگر نخست شطرنج
white
سفیدشدن
white
سفید کردن
off white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off-white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
snow white
سفید یکدست
white winged
سفید بال
zinc white
سفید اب روی
black and white
سیاه و سفید
black and white
چاپ
sow white
سفید
snow white
مثل برف سفید اسم خاص
white vitriol
زاج روی یاروح توتیای روح
white tailed
دم سفید
white supremacy
تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
white plague
سل ریه
white plague
سل ریوی
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
white propaganda
تبلیغات سفید
white propaganda
تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white sale
فروش ملافه و اجناس ذرعی
white slave
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
white elephant
فیل سفید
white elephant
گران و پر خرج و کم فایده
white elephant
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white meat
گوشت سفید
white meat
فرآوردهی شیری پنیر
white meat
کره
white meat
لبنیات
large white
خوک سفید انگلیسی
milk white
شیری رنگ
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
lily white
خیلی سفید
white lies
دروغ سفید
white lies
دروغ مصلحتآمیز
white lie
دروغ سفید
white goshawk
قوش طرلان
white elephants
فیل سفید
white elephants
گران و پر خرج و کم فایده
white elephants
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
snow-white
سفید
snow-white
برفام
snow-white
سفید برفی
white lie
دروغ مصلحت آمیز
lily white
سفید چون زنبق
white phosphorous
فسفر سفید
white goods
حوله سفید ملافه
white cooper
سطل ساز
white civilization
تمدن نژاد سفید
white cement
سیمان سفید
white book
کتاب سفید
white body
بدنه سفید
white bellebore
کندش
white beard
ریش سفید
white bear
خرس سفید خرس قطبی
white ant
موریانه
white hall
هیئت حاکمه انگلیس
white hazard
به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
white cooper
اهن ساز
white corpuscle
cell whiteblood=
white goods
پارچه سفید نخی
white gold
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
white galbanum
وشا
white flame
شعله سفید
white flag
پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
white flag
پرچم سفید
white face
جانورسفید صورت
white face
جانور پیشانی سفید
white dwarf
کوتوله سفید
white crow
چیز ندیده چیز کمیاب
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
white headed
دارای موی سفید
white headed
سفیدبخت
white heat
درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
white livered
بزدل ترسو کم جرات
white magic
جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
white matter
ماده سفید
white mulatto
توت
white mulatto
توت معمولی
white noise
نوفه سفید
white noise
نویز سفید
white oak
بلوط سفید
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
white pepper
فلفل سفید
white lily
زنبق
white level
تراز سفید
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
the white race
نژادابیض
the white race
نژادسفید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com