English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
wild rice برنج وحشی
Other Matches
rice دانههای برنج
rice برنج
rice بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
rice powder ارد برنج
rough rice شلتوک
rice chaff کاه برنج
rice chaff کلش
spanish rice استانبولی پلو
rice milk شیروبرنج
rice field برنج کاری
rice field شالی زار
rice milk شیر برنج
rice gambit گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
rice in the husk شلتوک
rice in the husk شالی
unhusked rice شلتوک
does rice suit you? برنج بشمامیسازد
rice paper کاغذ نازک
unhusked rice شالی
basmati rice نوعیبرنجهندی
boiled rice برنج کته شده
rice puddings شیر برنج
rice pudding شیر برنج
rice paper کاغذ برنج
Rice is a wholesome food . برنج غذای کاملی است
strainer used for boilcd rice چلو صاف کن
their principal food is rice خوراک عمده انها برنج است
wild about شیفته
wild وحشی
wild about دیوانه
wild a گورخر خردشتی
wild ماجراجویانه
wild خود رو شیفته و دیوانه
wild ریسکی
wild جنگلی
wild rue سداب کوهی اسپند
wild rocket کک کوج
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
wild rape اهوری تخم خردل
wild pigeon کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild parsmip شقاقل مصری
wild parsley انواع هویج وحشی
wild pansy بنفشه فرنگی
wild pansy بنفشه سه رنگ
wild or bohemian زیتون بری
wild oat جوپیغمبری اصل
wild oat جو دو سر
wild rye الیم
wild shot تیر پراکنده
wild garlic پیاز خرسی
wild garlic سیرخرس
wild beast دد وحش
run wild <idiom> غیرقابل کنترل
wild animals حیواناتوحشی
Wild West غرب وحشی
Wild West ایالتهای غربی
wild shot تیر بی هدف
wild mustard خردل بری ایهقان
wild marjoram اویشن شیرازی گلپر
wild beasts جانوران وحشی وحوش
wild basil ضمیران
wild and woolly ژولیده پشمالو
wild and woolly درهم ریخته
wild and woolly کثیف
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
run wild بی بند و بار بودن
run wild خودروبودن
wild garlic والک کوهی
wild boar گرازوحشی
wild bryony پنجه کلاغ
wild land صحرا بیابان
wild land زمین بایر و لم یزرع
wild goat بزکوهی تکه
to drive wild دیوانه کردن
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild flax کتان
wild ass گورخر
wild cat بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
gum of wild almond زد
wild thymeŠmother of thyme سیسنبر
wild goose chase تلاش بیهوده
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
gum of wild almond زدو
gum of wild almond ازدو
wild rocket oil روغن منداب
wild oriental a tree ارژن
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
wild-goose chase تلاش بیهوده
wild-goose chases تلاش بیهوده
to sow one's wild oats چل چلی خودرا کردن
to sow one's wild oats جولان خودرادادن
wild goose chase <idiom> ناامیدانه جستجو کردن
to goon a wild goose chase درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com