English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (8 milliseconds)
English Persian
wing commander سرهنگ دوم هوایی
Other Matches
commander ارشد
commander سرکرده تخماق
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander فرمانده
commander of d. سرلشگر
commander of d. فرمانده
commander سردار
army commander فرمانده ارتش
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
battery commander فرمانده اتشبار
commander's concept تدبیر فرمانده
company commander فرمانده گروهان
commander-in-chief فرمانده کل
battalion commander فرمانده گردان
commander's manual ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
commander's call در اختیار فرماندهی
commander of the faithful امیرالمومنین
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander in chief فرمانده کل
commander in chief فرمانده کل
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
commander's estimate براورد فرماندهی
brigade commander فرمانده تیپ
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
corps commander فرمانده سپاه
division commander فرمانده لشگر
exercise commander فرمانده مانور
commander's seat صندلیفرمانده
sector commander فرمانده ناحیه
territorial commander فرمانده سرزمینی
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
relief commander گروهبان پاسدار یا پاسبخش
regiment commander فرمانده هنگ
lieutenant commander دریابان
fleet commander فرمانده ناوگان
supreme commander's staff ستاد کل ارتش
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
supreme commander's staff ستاد عالی ارتش
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
take (someone) under one's wing <idiom> زیرپروبال شخص راگرفتن
under one's wing <idiom> تحت مراقبت کسی
to take wing پابفرارگذاشتن
wing it <idiom> بدون آمادگی
to take under one's wing حمایت کردن
wing and wing حرکت با باز بودن کامل بادبانها
to take under one's wing سرپرستی کردن
off wing محل بازیگر گوش
on the wing پرواز کننده
on the wing بالدار
on the wing سیار متحرک
right wing toward میمنه
right wing toward دست راست
right wing toward پیشرو
wing بال
to take wing پرواز کردن
wing گوش زمین
wing دسته حزبی
wing پرواز پرش
wing جناح
wing بالدار کردن پردارکردن
wing پیمودن
wing گروه هوایی
right-wing جناح راست
wing شاخه شعبه
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
right wing جناح راست
wing تیپ هوایی جناح
wing طرف
wing لنگه
wing پره
wing پره زائده پره دار
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing بال مانند زائده حبابی
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing nut خروسک
wing footed سریع
wing spread فاصله بین دو سر بال
wing footed تند
wing drag پسای بال
wing nut پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing loading نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing forward فوروارد گوش
wing footed دارای پای پردار
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
wing halfback هافبکهای کناری
wing nut پیچ خروسکی
wing nut مهره گوشه دار
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing wall دیواره جانبی
hind wing بالعقبی
straight wing بالمستقیم
tapered wing بالنوکتیز
wing attack حملهگوشه
wing defence دفاعگوشه
wing membrane اجزایبال
wing pallet سطحپرهمانند
wing rib دندهبال
wing slat نوکباله
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
bat's-wing [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
chimney-wing بغله های شومینه
wing tunnel تونل باد
wing tip نوک کفش دارای قوس منحنی
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing reactions واکنشهای بال
wing root ریشه بال
wing vein رگهبال
wing screw پیچ گوشه دار
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing setting نصب بال
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing skin پوسته بال
wing spar عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing strut پایه بال
wing tanks تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
cross-wing [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
wing box ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
highed wing بال لولاشده
inside wing بال داخلی
king's wing جناح شاه شطرنج
low wing بال پایین
delta wing بال دلتا
mid wing بال وسط
left-wing مربوط به جناح چپ
left-wing شخص دست چپی
left wing شخص دست چپی
high wing بال بالا
hard wing بال صلب
left wing مربوط به جناح چپ
wing commanders سرهنگ دوم هوایی
fixed-wing بال ثابت
delta wing بال مثلث
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
double wing بازی هافبک در گوش
fixed wing بال ثابت
fixed wing هواپیمای بال ثابت
front wing گلگیر جلوی اتومبیل
center wing بال میانی
queen's wing جناح وزیر شطرنج
isoclinic wing بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
rotary wing بال گردان
vent wing پنجره گردان
rotary wing هواپیمای بال گردان
sea wing نرم تن دو کپه دریایی
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
parasol wing بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wing area مساحت بال
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward پیشرو دست راست
right wing of army جناح یمین
right wing to ward دست راست
right wing of army پهلوی راست میمنه
right wing to ward پیشرو
wing axis محور بال
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
left wing of army پهلوی چپ میسره
left wing of army جناح یسار
left wing for ward پیشرو دست چپ
to piniona bird's wing نوک بال مرغی را چیدن
real box wing بالی با سه تیرک
swept-back wing بالدم جارویی
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com