Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (4 milliseconds)
English
Persian
wolf-whistle
نوعیسوتکهسببتغییرصدااززنبهمردشود
wolf-whistle
<idiom>
سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند
Other Matches
whistle
سوت
whistle
سوت زدن
whistle
صفیر
steam whistle
سوت بخار
to blow a whistle
سوت زدن
steam whistle
سوت ماشین
wet one's whistle
<idiom>
نوشیدن الکل
whistle a different tune
<idiom>
عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
whistle in the dark
<idiom>
سعی درفراموش کردن ترس
starting whistle
سوت آغاز بازی
[ورزش]
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
slow whistle
تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
galton whistle
سوت گالتن
penny whistle
نی کودکانه
delayed whistle
سوت اعلام افساید
referee's whistle
سوت داور
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
penny whistle
نی لبک ساده
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle-stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
Whistle past the graveyard
<idiom>
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
whistle for the start of the second half
سوت آغاز نیمه دوم بازی
wolf
بوحشت انداختن
she wolf
گرگ ماده
wolf
گرگ حریصانه خوردن
she wolf
ماده گرگ
wolf's claw
رصن نبات کبریت گیاه کبریت
wolf's milk
فرفیون فربیون مادریون
To cry wolf .
آی گرگ آی گرگ کردن ( اشاره بداستان چوپان دروغگه )
cry wolf
<idiom>
چوپان دروغگو
keep the wolf from the door
<idiom>
نان بخور و نمیری گیر آوردن
wolf's bane
تاج الملوک اقونیطون عصاره اقونیتون
to wolf one's food
<idiom>
مثل گاو خوردن
wolf vault
پرش گرگی روی خرک بااوردن یک پا جمع یک پا باز
wolf spider
رتیل
wolf dog
سگ گرگ
wolf hound
سگ تازی
wolf child
کودک گرگ پرورده
to keep the wolf from the door
خودرا ازگرسنگی یا قحطی رهانیدن
wolf hound
تازی درشت اندام
wolf dog
سگ گله
to cry wolf too often
کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
wolf pack
گله گرگ
to cry wolf too often
انقدربدروغ فریاد
wolf pack
حمله گرگ
sea wolf
فیل یاخرس دریایی
wolf pack
حمله چندزیردریایی با هم به هدف
wolf rearrangement
نوارایی ولف
to hold a wolf by the ear
میان زمین واسمان معلق بودن
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
گرگ باران دیده .
wolf in sheep's clothing
<idiom>
گرگ با لباس میش
wolf kishner reaction
واکنش ولف- کیشنر
alfred wolf gambit
گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
alfred wolf gambit
گامبی لاندشتراسه
Though the wolf may lose his teeth but never loses.
<proverb>
گرگ یتى اگر دندانهایش را هم از دست بدهد سرشت خود از دست نخواهد داد .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com