Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
work order
درخواست انجام کار حکم کار
work order
برگ کار
Search result with all words
modification work order
برگ درخواست نوسازی
modification work order
حکم کار نوسازی
Other Matches
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
Arrears of work . Back log of work .
کارهای عقب افتاده
To go to work . to start work .
سر کار رفتن
order about
پیوسته پی فرمان فرستادن
order
[placed with somebody]
دستور
[ازطرف کسی]
in order
درست
in order that
تا اینکه
first order
مرتبه اول
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
to the order of
در وجه
to the order of
به حواله کرد
to the order of
بحواله کرد
in order that
برای اینکه
by order of
حسب الامر
by order of
فرمان
In this order. In this way.
باین ترتیب
in order
صحیح
in order
دایر
in order that he may go
برای اینکه برود
in order to ...
تا
[اینکه ]
well-order
خوش ترتیب
[ریاضی]
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
in order that i may go
برای اینکه بروم
out of order
<idiom>
کارنکردن
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
to order
<idiom>
به ترتیب
out of order
از کار افتاده
out of order
درهم برهم
second order
مرتبه دوم
in order to ...
برای
[اینکه]
order off
حکم خروج
out of order
نادرست
out of order
خراب
re order
سفارش دوم باره
order
ن
order
سفارش دادن کالا یا جنس
order
سبک معماری
order
شیوه
order
نظام معماری
order
دستورالعمل دستور
order
سفارش دادن دستور دادن
order
مرتب کردن
order
حکم
order
نظم دادن
order
فرمان نظم
order
ترتیب انجام کار
order
سفارش دادن تنظیم کردن
order
نظم
order
سفارش
order
دستور
order
دستورالعمل
order
دستورعملیاتی
order
دستور دادن
order
ترتیب
order
حواله
order
حواله کرد حواله کردن دستور
order
خرید سفارش خرید
order
رتبه
order
دستور سفارش
order
منظم کردن
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order
کد عمل
order
دستور دادن سفارش
order
امر
order
مرتبه
order
سفارش دادن
order
راسته
movement order
دستور حرکت
march order
ترتیب راهپیمایی
order arms
فرمان پافنگ
order arm
پافنگ
march order
دستورحرکت
order arms
فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
march order
حاضر براه کردن
march order
ف__رمان ح__اضر به راه
order book
دفتر سفارشات
order arms
پافنگ
operation order
دستورعملیات
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
modification order
سفارش اصلاحی
natural order
نظم طبیعی
night order
دستور شبانه
night order
دستورات شبانه
operation order
دستور عملیاتی
order cheque
چک به حواله کرد
made to order
فرمایشی
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
arch order
[شیوه ی ستون بندی طاق]
in a bad order
خراب
in a bad order
درهم برهم
in chronological order
به ترتیب تاریخ
high order
رتبه بالا
march order
ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
in order to prove
برای اثبات
Attic Order
ستون بندی آتنی
balustrade Order
ترتیب نرده ستون ها
set in order
مرتب کردن
German Order
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
French Order
سبک معماری فرانسوی
Doric Order
سبک معماری دوریک
fragmentary order
دستور جزء بجزء
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
indue order
به ترتیب صحیح
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
lever of the second order
اهرم نوع دوم
lexicographic order
ترتیب لغت نویسی
low order
پایین رتبه
low order
انفجار کند یا ناقص
low order
کم اثر کم انرژی ضعیف
low order
مرتبه پایین
lubrication order
دستور روغنکاری
made to order
سفارشی
landing order
دستورتخلیه بار
landing order
اجازه تخلیه بار
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
ionic order
سبک متکائی
ionic order
سبک بالشی سبک تابخور
job order
دستور کار
job order
حکم کار
job order
دستور انجام کارتعمیرات
order for goods
سفارش کالا
set in order
درست کردن
order cheque
چک در نام فرد خاص
second order factor
عامل مرتبه دوم
second order reaction
واکنش مرتبه دوم
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
sort order
نظم ترتیب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
superior order
امر مافوق
superior order
دستور مافوق
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
second order conditions
شرایط مرتبه دوم
second order conditions
شرایط ثانوی
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
referral order
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
review order
لباس وتحملات سان
review order
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
My stomach is out of order.
مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ?
آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
route order
فرمان ستون راه رو
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
the line is out of order
سیم خراب است
point of order
اخطار نظامنامهای
transaction in order
liability avoid to
transaction in order
معامله به قصد فرار از دین
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
trial order
سفارش ازمایشی
warning order
دستور اگهی
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
word order
ترتیب واژه ها
points of order
اخطار نظامنامهای
corinthian order
ساختارقرمتی
third order reaction
واکنش مرتبه سه
In chronological order.
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
social order
سازمانوساختاراجتماعی
postal order
هزینهپستی
law and order
اطاعتازقانون
to set in order
درست کردن
to set in order
منظم کردن
doric order
سبکمعمارییونانقدیم
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
order code
رمز دستور
order of discharge
حکم برائت ذمه
order of fire
روش تیراندازی
order of fire
ترتیب توالی اتش
order of fire
ترتیب احتراق موتور
order of magnitude
مرتبه بزرگی
order of matrix
مرتبه ماتریس
order of service
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order of the day
برنامه روزانه
order of discharge
حکم تصفیه
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
order format
قالب دستور
order format
قالب سفارش
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order in council
تصویب نامه دولتی
order of bankruptcy
حکم ورشکستگی
order of battle
ترتیب نیرو
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
order of the day
معادل agenda
order of the day
دستور جلسه
order off the field
حکم خروج
probation order
دستور یا حکم تعلیق مجازات
processing of the order
انجام سفارش
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
provisional order
دستور موقت اداری
public order
نظم عمومی
purchase order
دستور خرید
purchase order
سفارش خرید
post order
حواله پستی
place an order
سفارش دادن
order time
زمان سفارش کالا
good order
خوش ترتیب
[فلسفه]
partial order
پاره ترتیب
partial order
ترتیب جزئی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com