English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
Other Matches
yard لایه
yard میله وصل به دکل برای بادبان
yard واحد طول معادل 4419/0متر
yard واحد اندازه گیری = 3 فوت
yard حیاط
yard حیاط محوطه
yard بازوی افقی دکل ناو
yard یارد
yard محوطه یا میدان
yard محصورکردن
yard انبار کردن
yard واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
farm yard حیاط مزرعه
five yard line خط داخلی و موازی خط کناری
four yard line خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
kale yard کلم زار
kale yard سیزیکاری نویسندگان داستانهایی loohcs Kailyard ...
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
marshalling yard محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
scotland yard اداره کاراگاهی لندن
farm yard حیاط کشت زار
dock yard محوطه لنگرگاه
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
brick yard اجرپز خانه
contractors yard واحد ساختمانی
court yard حیاط
farm-yard حیاط مزرعه
yard stick خط کش [ابزار]
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
yard stick متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
dock yard محوطه بارانداز
scotland yard اسکاتلند یارد
scotland yard نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
scotland yard اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
tan yard دباغ خانه
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
yard man مهترگاو
yard man کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
tilting yard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
yard goods اجناس ذرعی
receiving yard محوطهدریافتی
yard man متصدی محوطه
stock yard حیاط طویله
ship yard محل کشتی سازی
back yard حیاط خلوت
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
ship yard کارخانه کشتی سازی
twentyfive yard line خط 52 یاردی موازی خط پایانی
classification yard line دو راهی
classification yard line سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
rolling stock cleaning yard میلهچرخندهتمیزکنندهحیاط
to be on one's track زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something ردچیزیراداشتن
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
y track سه راهی در خط اهن
i followed his track ردپایش را گرفتم
track off انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
to be on one's track مراقب حال کسی بودن
to be on one's track رد کسیرا گرفتن
off the track بیرون
off the track ازخط پی گم کرده
one track فاقد قوه ارتجاعی
off the track از موضوع پرت
one track کوتاه فکر
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
one track یک راهه
one track فقط در یک وهله
track down <idiom> جستجو کردن
track راه
track شیار
track تعقیب کردن
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track ایز
track ایز راه
track خط سیر
track رد
track زمین بازیهای میدانی
track ادامه گوی در مسیربولینگ
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیدا کردن
track با طناب کشیدن راه
track جاده
track تعقیب مسیر کردن
track ردیابی کردن
track لبه
track باریکه
track پیگردی کردن
track رد پا
track اثر
track خط اهن جاده
track نشان
track مسابقه دویدن
track تسلسل
track توالی ردپاراگرفتن
track پی کردن
track دنبال کردن
track مسیر
track اثار
track مسیرطی شده
track خط
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track راهچه
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
track مسیر دو
music track تیتر آهنگ
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
to lose track [of] فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
inside track <idiom> سودبردن
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
track mode روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
track per inch مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
track pitch فاصله شیار
track pitch گام شیار درجه شیار
track production فهور هدف
track production شروع تعقیب هدف
track return مدار برگشت
track spacing فاصله بین تعقیبها
track telling ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
track tension کششی شنی
track tension تنظیم شنی تانک
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
trick track بازی تخته نردقدیمی
track mode روش تعقیب هدف
off the beaten track <idiom> غیر عادی
rotating track مسیر/خطدوار
track idler شیارچرخ
track records آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records پیشینه
track frame قالبشیار
running track لبهدرحالحرکت
bogie and track مراحللاستیکسازی
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
rail track مسیرریل
curtain track میلهپرده
exit track خروجیخطآهن
rail track خطآهن
track lighting لامپشیار
track link اتصالشیار
track number زمانشمار
track meet مسابقاتورزشی
title track قطعهموسیقیکهپسازنام آلبوم میآید
one-track mind فردیکهتنهابهیکچیزعلاقمنداست
warning track منطقهجریمه
cinder track زمین دو
track shoe عاج
track record سابقه
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record پیشینه
track records سابقه
locomotive track مسیرلوکوموتیو
track meeting مسابقه دوومیدانی
railway track مسیر راه اهن
double track دو
double track خط
drop track تعقیب را قطع کنید
forklift track جرثقیل
forklift track منجنیق
forklift track بیل مکانیکی
full track شنی دار کامل
drop track تعقیب موقوف
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
ground track مسیر زمینی
half track هاف تراک
half track خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
cycle track راه دوچرخه رو
creeper track زنجیر خزشی
crane track واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
alternate track شیار متناوب
alternate track شیار جایگزین
alternate track شیار تغییرپذیر
alternate track شیاراصلاح پذیر
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
railway track خط اهن
bridle track اسب رو
bridle track ایز سوارکاران
bridle track راه باریک
spur track جاده فرعی
chain track مسیر زنجیر
clock track شیار زمان سنجی
crane track جرثقیل خودکار
intended track مسیر پیش بینی شده هواپیما
intended track مسیر تعیین شده هواپیما
the police are on his track شهربانی اوراتعقیب میکند
timing track شیار تنظیم وقت
to lay the track ریل کشیدن
to lay the track ریل گذاری کردن
to lay the track خطاهن کشیدن
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
track and field ه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com