Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
Other Matches
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
virus
وجود دارد
viruses
وجود دارد
and there an end.
و پایان وجود دارد.
There is a mountain of difficulties .
کوهی از مشکلات وجود دارد
Is there drinking water?
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
groove
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
Is there electricity?
آیا برق وجود دارد؟
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
There's an exception to every rule.
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Is there air conditioning?
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating?
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
Where theres will theres a way .
<proverb>
تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
residents
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults .
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
There is one physician for every 260 inhabitants.
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
resident
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transients
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
Racial prejudice prevails in some countries.
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye.
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
standards
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Berlin
کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
resident
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Pronoia
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
residents
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
orthoferrite
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
channel selector
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
routing
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
kelly drive bushing
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
de jure recognition
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
dot
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
ScanDisk
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
aileron spar
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
HyperTerminal
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
safe format
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
a television
تلویزیون
Goh Chok Tong
تلویزیون
tellies
تلویزیون
telly
تلویزیون
goggle box
تلویزیون
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
couch potato
معتاد به تلویزیون
couch potatoes
معتاد به تلویزیون
TV
مخفف تلویزیون
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
vieming screen
صفحه تلویزیون
TVs
مخفف تلویزیون
videoed
تلویزیونی تلویزیون
videoing
تلویزیونی تلویزیون
videos
تلویزیونی تلویزیون
video
تلویزیونی تلویزیون
channel
کانال تلویزیون
channeled
کانال تلویزیون
channeling
کانال تلویزیون
channelled
کانال تلویزیون
channels
کانال تلویزیون
screened
صفحه تلویزیون
screening, screenings
صفحه تلویزیون
channel selector
سلکتورکانالهای تلویزیون
color television
تلویزیون رنگی
screen
صفحه تلویزیون
closed circuits
تلویزیون مداربسته
closed circuit
تلویزیون مداربسته
educational television
تلویزیون اموزشی
screens
صفحه تلویزیون
faces
صفحه تلویزیون
face
صفحه تلویزیون
faceplate
صفحه تلویزیون
image effect
اثر تصویر تلویزیون
cylindrical faceplate
صفحه استوانهای تلویزیون
flake
برفک زدن تلویزیون
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
flaked
برفک زدن تلویزیون
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
televisor
بیننده برنامه تلویزیون
televise
با تلویزیون نشان دادن
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
spherical faceplate
صفحه محدب تلویزیون
televising
با تلویزیون نشان دادن
teleplay
نمایشنامه مخصوص تلویزیون
televises
با تلویزیون نشان دادن
flaking
برفک زدن تلویزیون
The television flickers .
تصویر تلویزیون می لرزد
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
televised
با تلویزیون نشان دادن
picturing
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
juicer
متخصص نور در تلویزیون وتاتر
couch potato
معتاد به تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
screening
نمایش بر روی پرده تلویزیون
coherence
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
His speech gripped the television viewers ( audience ).
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
The pigeous peched on the television aerial .
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
snow
برفک روی صفحه تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
screening, screenings
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
screens
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
air time
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
teleran
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
UHF
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
pal
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
pals
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
screen
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
ntsc
Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
hold
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
ntsc
انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
aston
[British E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
He acquired kudos by appearing on television.
او
[مرد]
با ظاهر شدن در تلویزیون جلال
[شهرت]
به دست آورد.
holds
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
Lower third
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
disc jockey
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
chyron
[American E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
crt
وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
yoke
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
Autocue
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
In spite of . Despite . Notwithstanding .
با وجود
personality
وجود
individuation
وجود
entities
وجود
being
وجود
entity
وجود
in spite
با وجود
presence
وجود
personalities
وجود
neer do well or well
پی وجود
despite
با وجود
existences
وجود
existence
وجود
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
regardless
با وجود علیرغم
systems
اصول وجود
system
اصول وجود
individuality
وجود فردی
nonetheless
بااین وجود
person
وجود ذات
persons
وجود ذات
qualities
وجود خصوصیت
quality
وجود خصوصیت
be
وجود داشتن
universe
عالم وجود
d. constitution
وجود نازک
d. of constitution
نازکی وجود
drink hail
گوارای وجود
preexistence
تقدم وجود
in spite of that
با وجود این
non ego
غیر وجود
none the less
با وجود این
from the bottom of one's heart
<idiom>
از اعماق وجود
pantheist
معتقدبوحدت وجود
Despite the fact that…
با وجود اینکه
begetter
وجود اور
self assertiveness
ابراز وجود
exist
وجود داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com