Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
string
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
Other Matches
coroutine
دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها
assign
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigned
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigns
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
thready
رشته رشته باصدای باریک
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fiberize
رشته رشته کردن
fibrillation
رشته رشته سازی
thread
رشته رشته شدن
threads
رشته رشته شدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
sierra
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
circuitry
مجموعهای از مدارها
florilegium
مجموعهای از گلها
corpus
مجموعهای از نوشتجات
corpuses
مجموعهای از نوشتجات
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
sequence
مجموعهای از ارقام دودویی
statements
به مجموعهای از مابارات دستوری
minimax
می نیمیم مجموعهای ازماکزیمم ها
microsequence
مجموعهای از ریز دستورات
logs
ضبط مجموعهای از عملیات
statement
به مجموعهای از مابارات دستوری
log
ضبط مجموعهای از عملیات
sequences
مجموعهای از ارقام دودویی
miscellanies
مجموعهای از مطالب گوناگون
aggregates
مجموعهای از اشیا داده
aggregate
مجموعهای از اشیا داده
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
blocks
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
banks
مجموعهای از وسایل مشابه
miscellany
مجموعهای از مطالب گوناگون
blocked
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
belly series
مجموعهای از روشهای حمله
maximin
ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
batch costing
تعیین هزینه مجموعهای ازکالا
collection
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
extends
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
conform
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
extend
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
conforms
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
extending
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
collections
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
conformed
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
plotted
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
standardizing
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
organon
سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
standardize
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
plot
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
plots
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
standardised
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
destination
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destinations
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
diagnostic
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
groups
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
libraries
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
suites
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
suite
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
column
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
groups
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
compliant
وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
keypad
مجموعهای از کلیدهای خاص برای کاربرد مشخص
columns
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
queued
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queue
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
boot
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
transfers
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
contiguous
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
transferring
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
runs
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
palettes
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
run
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
palette
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
queueing
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queues
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
compacted
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
LIST chunk
که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
compact
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
trampolines
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
compacting
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
groups
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
booting
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
boot up
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
amiga
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
tessellate
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
products
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
compacts
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
trampoline
مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
filaments
رشته
branch
رشته
threads
رشته
branches
رشته
strand
رشته
thread
رشته
chain
رشته
filament
رشته
artery
رشته
arteries
رشته
fibre
رشته
strands
رشته
fibres
رشته
chains
رشته
sequence
رشته
unifilar
یک رشته
tatter
رشته رشته
seriated
رشته رشته
reeve
رشته
ghaut
رشته
funicle
رشته
filaria
رشته
string
رشته
suite
رشته
field
رشته
fielded
رشته
fields
رشته
sequences
رشته
suites
رشته
fiber
رشته
yarns
رشته
ranged
رشته
catena
رشته
lines
رشته
range
رشته
trains
رشته
line
رشته
train
رشته
yarn
رشته
coneatenation
رشته
trained
رشته
series
رشته
ranges
رشته
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com