Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
mastic blocks	اجر قیری بزرگ
Other Matches
bitumen macadam	مواد اغشته شده قیری ماکادام قیری
tarried	قیری
tarries	قیری
tarry	قیری
tarrying	قیری
empyreumatic	قیری
bituminous	قیری
bitumen coat	روکش قیری
bitumen lining	استر قیری
asphaltic concrete	بتن قیری
asphaltene	مایه قیری
asphalt tile	خشت قیری
mastic asphalt floor	کف اسفالت قیری
mastic asphalt	اسفالت قیری
oil shale	شیست قیری
mastic	ملاط قیری
pitch pine	کاج قیری
asphalt coating	اندود قیری
bituminous coat	اندود قیری
bituminous coating	اندود قیری
asphalt mastic	ماستیک قیری
mastic blocks	بلوک قیری
tar mastic	ملاط قیری
bituminous matter	ماده قیری
coal tar dye	رنگ قیری
bituminous binder	چسبنده قیری
bituminous facing	پرده قیری
bituminous concrete	بتن قیری
bituminous cement	سیمان قیری
bituminous coal	زغال قیری
rubber bitumen	لاستیک قیری
bituminous rock	سنگ قیری
floating mastic	ملاط قیری
bituminous paint	رنگ قیری
bituminous facing	روکاری قیری
bituminous varnish	لاک قیری
bituminous binder	بست مایه قیری
mastic	بطانه یا چسب قیری
pitch coal	ذغال سنگ قیری
asphalt membrance	اندود قیری برای عایقکاری
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
rolled asphalt	بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
bituminous binder	مایه اتصال هیدروکربوری چسب مایه قیری
canis major	سگ بزرگ
long ton	تن بزرگ
macro	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
great	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
voluminous	بزرگ
majuscular	بزرگ
extras	بزرگ
extra-	بزرگ
extra	بزرگ
majuscule	بزرگ
great-	بزرگ
greatest	بزرگ
majestic	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
biggest	بزرگ
bigger	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
mighty	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
mightiest	بزرگ
bulky	بزرگ
full bottomed	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
dignified	بزرگ
decuman	بزرگ
adult	بزرگ
egregious	بزرگ
adults	بزرگ
hugeous	بزرگ
big	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
gates	در بزرگ
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
immane	بزرگ
mightier	بزرگ
gate	در بزرگ
swith	بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
stour	بزرگ
large	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
major	بزرگ
vasty	بزرگ
high	بزرگ
small	بزرگ نه
highest	بزرگ
highs	بزرگ
smaller	بزرگ نه
spankings	بزرگ
eminent	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
smallest	بزرگ نه
extensive	بزرگ
propylon	در بزرگ
grossed	بزرگ
grosses	بزرگ
jumbos	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
jumbo	بزرگ
grossest	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
grossing	بزرگ
vast	بزرگ
nonus	بزرگ
megapod	بزرگ پا
grosser	بزرگ
grave	بزرگ
gross	بزرگ
graves	بزرگ
spanking	بزرگ
gravest	بزرگ
grand	بزرگ مهم
billows	موج بزرگ اب
bulldog	نوعی سگ بزرگ
grandest	بزرگ مهم
grander	بزرگ مهم
bass drum	طبل بزرگ
distends	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
grand father	پدر بزرگ
griff fifi	فی فی بزرگ کوهنوردی
bonfires	اتش بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
distend	بزرگ کردن
billowed	موج بزرگ اب
maximising	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
whackings	خیلی بزرگ
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
big bang	انفجار بزرگ
swells	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
bonefire	اتش بزرگ
swell	بزرگ شدن
storing	مغازه بزرگ
billow	موج بزرگ اب
maximizing	بزرگ کردن
whacking	خیلی بزرگ
billowing	موج بزرگ اب
maximizes	بزرگ کردن
argosy	کشتی بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
hunk	تکه بزرگ
Elaborate	اسلحه بزرگ
big league	لیگ بزرگ
distending	بزرگ کردن
store	مغازه بزرگ
avous	پدر بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
platters	بشقاب بزرگ
longbows	کمان بزرگ
longbow	کمان بزرگ
paterfamilias	بزرگ خانواده
heaved	بزرگ کردن
heave	بزرگ کردن
magnification	بزرگ نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
lumps	بزرگ شدن
platter	بشقاب بزرگ
emporia	بازار بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
emporiums	بازار بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
emporium	بازار بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
lumped	بزرگ شدن
zoom	بزرگ کردن
arch fiend	دیو بزرگ
archfiend	دیو بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com