English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (19 milliseconds)
English Persian
tie in ارتباط دادن
tie-in ارتباط دادن
tie-ins ارتباط دادن
Search result with all words
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
Other Matches
teleconferencing ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
concernment ارتباط
relationship ارتباط
ligature خط ارتباط
relation ارتباط
communication ارتباط
enchainment ارتباط
correspondency ارتباط
link ارتباط
coherence ارتباط
relationships ارتباط
intercommunication ارتباط
liaison ارتباط
liaisons ارتباط
correspondence ارتباط
connexions ارتباط
correspondences ارتباط
rapport ارتباط
communicating ارتباط
hookup ارتباط
coherency ارتباط
correlation ارتباط
connection ارتباط
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
communicated ارتباط گرفتن
telecommunications ارتباط از دور
direct relationship ارتباط مستقیم
disaffiliation عدم ارتباط
telephone communication ارتباط تلفنی
relevancy ربط ارتباط
connect ارتباط رخها
wire communication ارتباط با سیم
relational ارتباط شرح
communicates ارتباط گرفتن
communicate ارتباط گرفتن
telecommunications ارتباط تلگرافی
mass communication ارتباط جمعی
visual communication ارتباط بصری
logout قطع ارتباط
log in برقراری ارتباط
trunk line cable کابل ارتباط
inaccessibility ارتباط ناپذیری
synchronous communication ارتباط همزمان
intercommunication ارتباط داخلی
intercommunion ارتباط مشترک
correlation ارتباط داشتن
telecommunication ارتباط دوربرد
bond ارتباط چسب
inverse relationship ارتباط معکوس
background communication ارتباط پس زمینه
disjointedness عدم ارتباط
log off قطع ارتباط
login قطع ارتباط
logging off قطع ارتباط
logging in برقراری ارتباط
log out قطع ارتباط
disconnection قطع ارتباط
subcontrariety ارتباط قیاسی
relevance ربط ارتباط
log on برقراری ارتباط
put through ارتباط پیداکردن
communication ارتباط و مخابرات
extraneousness عدم ارتباط
communication network شبکه ارتباط
association پیوند ارتباط
cryptocommunication ارتباط رمز
wires ارتباط باسیم
associations پیوند ارتباط
extraneity عدم ارتباط
tie-ins وسیله ارتباط
tie-in وسیله ارتباط
connexion ارتباط اتصال
one sided communication ارتباط یکسویه
inaccessible ارتباط ناپذیر
communicability قابلیت ارتباط
communications ارتباط و مخابرات
conversational interaction ارتباط محاورهای
communicability ارتباط پذیری
intercoms ارتباط داخلی
mitwelt ارتباط با همنوع
communicable قابل ارتباط
arithmetic relation ارتباط محاسباتی
tie in وسیله ارتباط
association coefficient ضریب ارتباط
attachment plug دوشاخه ارتباط
data communication ارتباط داده ها
communication theory نظریه ارتباط
juxtaposition ارتباط اجباری
disconnectedly بدون ارتباط
connects ارتباط رخها
intercom ارتباط داخلی
signal communications ارتباط و مخابرات
selective signalling ارتباط مخصوص
data communication ارتباط دادهای
asynchronous commuinication ارتباط ناهمزمان
wire ارتباط باسیم
agency of communications منبع ارتباط
interlocking بهم ارتباط داشتن
correlation ارتباط همبسته کردن
liaised ارتباط پیدا کردن
liaises ارتباط پیدا کردن
incommunicado بدون وسایل ارتباط
piezoelectric ارتباط در بعضی موادکریستالی
liaising ارتباط پیدا کردن
disconnecting قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaise ارتباط پیدا کردن
interlocks بهم ارتباط داشتن
linkages اتصال وسیله ارتباط
disconnects قط ع ارتباط بین دو وسیله
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
linkage اتصال وسیله ارتباط
telepathy ارتباط افکار با یکدیگر
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
inconsequence فقدان ارتباط منطقی
backgrounds فعالیت ارتباط دادهای
tele communication ارتباط دور برد
background فعالیت ارتباط دادهای
combat liaison ربط و ارتباط رزمی
communicate ارتباط برقرار کردن
cryptocommunication ارتباط ومخابرات رمزی
interlocked بهم ارتباط داشتن
landing signal officer افسر ارتباط فرود
mass media وسایل ارتباط جمعی
disconnect قط ع ارتباط بین دو وسیله
disrelation عدم ارتباط بی ارتباطی
interlock بهم ارتباط داشتن
coherent دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
synesis ارتباط مفاهیم ربط معانی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
equipotential bonding conductor connection ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
logging-on برقراری ارتباط [رایانه شناسی]
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
wigway ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
interactive که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
extrajudicial بدون ارتباط به موضوع دعوی
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
groups کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
communicate مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicates مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
communicated مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
dialog ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
dialogue ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogues ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
intercom سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
docking ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
telecommuting ارتباط برقرار کردن راه دور
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
pull up اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
continuity مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
tropospheric scatter سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
control line ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
intercoms سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
dte وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
combat liaison حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
combined communication board هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suite مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
suites مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
signing on فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
decouple جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
communication سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
circuits مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
communication مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
database شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
databases شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
interactive ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
map شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
maps شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
HMI امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
HMI's امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
LLC EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح ارتباط داده
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com