Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
English
Persian
estimate
ارزیابی تخمین
estimated
ارزیابی تخمین
estimates
ارزیابی تخمین
estimating
ارزیابی تخمین
Search result with all words
overrate
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
estimate
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimates
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
تخمین زدن ارزیابی کردن
Other Matches
estimably
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
pert
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
estimate
تخمین
underestimated
تخمین کم
surmising
تخمین
underestimates
تخمین کم
underestimating
تخمین کم
surmised
تخمین
surmise
تخمین
underestimate
تخمین کم
estimation
تخمین
estimating
تخمین
estimations
تخمین
estimates
تخمین
estimated
تخمین
surmises
تخمین
assessment
تخمین
approximations
تخمین
assessments
تخمین
approximation
تخمین
estimations
تخمین زدن
estimated
تخمین تقویم
estimate
تخمین زدن
estimate
تخمین تقویم
invaluable
غیرقابل تخمین
give or take
تخمین تقریبی
conjecturable
قابل تخمین
estimation
تخمین زدن
estimating
تخمین زدن
guesses
تخمین زدن
estimating
تخمین تقویم
parametric estimate
تخمین تقریبی
estimates
تخمین زدن
estimates
تخمین تقویم
estimated
تخمین زدن
inestimable
تخمین ناپذیر
guesstimating
تخمین زدن
guessed
تخمین فرض
point estimation
تخمین نقطهای
parameter estimation
تخمین پارامترها
guessed
تخمین زدن
range determination
تخمین مسافت
guesses
تخمین فرض
guesstimate
تخمین زدن
estimable
تخمین پذیر
range sensing
تخمین مسافت
guesstimated
تخمین زدن
guesstimates
تخمین زدن
guestimating
تخمین زدن
guestimates
تخمین زدن
guestimated
تخمین زدن
overestimation
تخمین حدبالا
estimator
تخمین زننده
regression estimate
تخمین رگرسیون
rough guess
<idiom>
تخمین تقریبی
estimator
تخمین کننده
estimate of costs
تخمین مخارج
cost estimate
تخمین مخارج
guess
تخمین فرض
measurement of demand
تخمین تقاضا
over estimation
تخمین بیش از حد
guess
تخمین زدن
to take the gauge of
براوردکردن تخمین زدن
anticipated
<adj.>
تخمین زده شده
unbiased estimate
تخمین بدون تورش
conjecture
تخمین حدس زدن
presumable
<adj.>
تخمین زده شده
expected
<adj.>
تخمین زده شده
conjecture
حدس و تخمین زدن
estimated
<adj.>
تخمین زده شده
estimating
براوردکردن تخمین زدن
probable
<adj.>
تخمین زده شده
constructive total loss
تخمین خسارت کل وارده
incalculable
غیر قابل تخمین
inappreciable
غیر قابل تخمین
estimate
براوردکردن تخمین زدن
account
تخمین زدن دانستن
to estimate something
[at]
تخمین زدن چیزی
[به]
to quantify something
[at]
تخمین زدن چیزی
[به]
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
estimates
براوردکردن تخمین زدن
rater
نرخ بند تخمین زن
range spotting
تخمین مسافت کردن
range finding
تخمین مسافت کردن
estimated
براوردکردن تخمین زدن
appraising
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
تقویم کردن تخمین زدن
two stage least squares method
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
appraised
تقویم کردن تخمین زدن
unbiased estimators
تخمین زنندههای بدون تورش
appraise
تقویم کردن تخمین زدن
incalculably
بطور غیر قابل تخمین
computed
حساب کردن تخمین زدن
computes
حساب کردن تخمین زدن
compute
حساب کردن تخمین زدن
valuations
ارزیابی
indiction
ارزیابی
assessment
ارزیابی
it was valued at rials 000
ارزیابی شد
attack assessment
ارزیابی تک
evalution
ارزیابی
appraisement
ارزیابی
cost accounting
ارزیابی
assessments
ارزیابی
valuation
ارزیابی
evaluations
ارزیابی
evaluation
ارزیابی
estimates
ارزیابی
estimate
ارزیابی
estimated
ارزیابی
estimating
ارزیابی
appraisal
ارزیابی
appraisals
ارزیابی
undervaluing
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow
از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalues
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
untested
<adj.>
ارزیابی نشده
valuation of stock
ارزیابی موجودی
validation
تصدیق ارزیابی
make an evaluation
ارزیابی کردن
assess
ارزیابی کردن
supplier evaluation
ارزیابی فروشنده
summative evaluation
ارزیابی تلخیصی
stock valuation
ارزیابی موجودی
ratable
قابل ارزیابی
bolt
[examine]
ارزیابی کردن
check
ارزیابی کردن
determine
ارزیابی کردن
enquire into
ارزیابی کردن
examine
ارزیابی کردن
explore
ارزیابی کردن
investigate
ارزیابی کردن
look into
ارزیابی کردن
scrutinize
ارزیابی کردن
survey
ارزیابی کردن
rates
ارزیابی کردن
rate
ارزیابی کردن
surveys
ارزیابی کردن
surveyed
ارزیابی کردن
evaluate
ارزیابی کردن
study
ارزیابی کردن
unaudited
<adj.>
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
ارزیابی نشده
revaluation
ارزیابی مجدد
unverified
<adj.>
ارزیابی نشده
analyse
[British]
ارزیابی کردن
analyze
[American]
ارزیابی کردن
assay
ارزیابی کردن
dissect
[analyse]
ارزیابی کردن
survey
ارزیابی کردن
formative evaluation
ارزیابی تکوینی
attack assessment
ارزیابی نتایج تک
reappraisals
ارزیابی تازه
reappraisal
ارزیابی تازه
evaluate
ارزیابی کردن
valued
ارزیابی شده
job costing
ارزیابی هزینه ها
appraising
ارزیابی کردن
evaluating
ارزیابی کردن
evaluation score
نمره ارزیابی
evaluated
ارزیابی کردن
holistic evalution
ارزیابی کلی
economic appraisal
ارزیابی اقتصادی
evaluates
ارزیابی کردن
cost accountant
متخصص ارزیابی
corporate appraisal
ارزیابی شرکت
job evaluation
ارزیابی شغل
project evaluation
ارزیابی طرح
rated
ارزیابی شده
inspect
ارزیابی کردن
appraised
ارزیابی کردن
assessed
ارزیابی کردن
appraise
ارزیابی کردن
personality assessment
ارزیابی شخصیت
assesses
ارزیابی کردن
appraises
ارزیابی کردن
assessing
ارزیابی کردن
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
appreciable
قابل ارزیابی محسوس
rates
سرعت ارزیابی کردن
evaluation
ارزیابی اخبار رسیده
appraisement
تقویم و ارزیابی مال
rate
سرعت ارزیابی کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
evaluation report
گزارش ارزیابی وضعیت
evaluations
ارزیابی اخبار رسیده
aimed
ارزیابی کردن شمردن
aims
ارزیابی کردن شمردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
aim
ارزیابی کردن شمردن
assessable
قابل ارزیابی یا تقویم
appreciably
قابل ارزیابی محسوس
appraisal
تقویم ارزیابی کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com