English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
Other Matches
complements پرسنل سازمانی
complemented پرسنل سازمانی
complement پرسنل سازمانی
complementing پرسنل سازمانی
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
institutional سازمانی
organizational سازمانی
inorganization بی سازمانی
nonorganic غیر سازمانی
organizational maintenance تعمیرات سازمانی
branch material position شغل سازمانی
organizational یکان سازمانی
quarters in kind منازل سازمانی
organization scheme نمودار سازمانی
organization control کنترل سازمانی
organizational identity هویت سازمانی
organization chart نمودار سازمانی
organizational maintenance نگهداری سازمانی
organic یکان سازمانی
organic سازمانی اصلی
augmented غیر سازمانی
organic سازمانی الی
augment غیر سازمانی
organizational psychology روانشناسی سازمانی
augmenting غیر سازمانی
augments غیر سازمانی
design آرایش [سازمانی یا سیستمی]
style آرایش [سازمانی یا سیستمی]
packaging آرایش [سازمانی یا سیستمی]
side job شغل غیر سازمانی
site license مجوز درون سازمانی
make-up ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style ساخت [سازمانی یا سیستمی]
make-up ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
packaging ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
layout ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
packaging ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
style ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up آرایش [سازمانی یا سیستمی]
layout ساخت [سازمانی یا سیستمی]
position مقام شغل سازمانی
positioned حالت محل سازمانی
organizational citizenship behavior رفتار شهروندی سازمانی
positioned مقام شغل سازمانی
validated position شغل بلاتصدی سازمانی
layout آرایش [سازمانی یا سیستمی]
noncrew خدمه غیر سازمانی
roll call حضور و غیاب سازمانی
validated position محل سازمانی خالی
position حالت محل سازمانی
organically چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
billets محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeting محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeted محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
billet محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
integrated روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
secondary سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
R & D سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
enterprises سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
custodian فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
National Center for Supercomputing Applications سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
InterNIC سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
american national standards institute سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
nonappropriated funds اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
parent یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case جعبه کامل خشاب کامل
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough بطور کامل کامل
staffs پرسنل
staff پرسنل
staffed پرسنل
personnel پرسنل
cadre پرسنل پیمانی
all hands کلیه پرسنل
shipmate پرسنل هم ناو
adjutant general دایره پرسنل
ship's company پرسنل ناو
crews پرسنل ناو
trooping پرسنل دار
crew پرسنل ناو
trooped پرسنل دار
crewed پرسنل ناو
troop پرسنل دار
cadres پرسنل پیمانی
crewing پرسنل ناو
turout تجمع پرسنل
intransit strenth پرسنل سیال
operating personnel پرسنل فعال
operations personal پرسنل عملیات
permanent party پرسنل دایمی
personnel officer افسر پرسنل
quarters محل اسایشگاه پرسنل
regulars پرسنل کادر منظم
lag rate میزان کسری پرسنل
evacuee پرسنل تخلیه شده
evacuees پرسنل تخلیه شده
ration method روش تغذیه پرسنل
turout جمع شدن پرسنل
staffs پرسنل ستاد ستادی
staffed پرسنل ستاد ستادی
staff پرسنل ستاد ستادی
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
military pay order لیست حقوقی پرسنل
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
service number شماره خدمتی پرسنل
regular پرسنل کادر منظم
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
proceed time زمان انتقال پرسنل
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blind بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net تور پیاده شدن پرسنل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
enlisted personnel پرسنل سرباز و درجه دار
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blinded بدون دید مستقیم پرسنل
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
release denial جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
military pay order جدول تغییرات حقوقی پرسنل
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
retrofit action بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
replacement factor ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
transport area منطقه حمل و نقل پرسنل
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
registrant پرسنل ثبت نام کننده
blinds بدون دید مستقیم پرسنل
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
talented استعداد
capability استعداد
susceptivity استعداد
geniuses استعداد
talents استعداد
talentless بی استعداد
predispostion استعداد
ungifted بی استعداد
capacities استعداد
inapt بی استعداد
liability to disease استعداد
unintelligent بی استعداد
capacity استعداد
talent استعداد
gormless کم استعداد
aptitude استعداد
aptitudes استعداد
potentiality استعداد
potentialities استعداد
brilliance استعداد
cabiler استعداد
ingenuity استعداد
turns استعداد
susceptibility استعداد
property استعداد
aptness استعداد
amplitude استعداد
simpleminded کم استعداد
genius استعداد
turn استعداد
verve استعداد
gifted با استعداد
endowment استعداد
endowments استعداد
parted با استعداد
administrative acceptees پرسنل قبول شده از نظر اداری
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com