Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (17 milliseconds)
English	Persian
flexible	استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
Other Matches
FMS	ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
family	محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families	محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
generated	استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating	استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate	استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates	استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
automated teller machine	ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
channelled	واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling	واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels	واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel	واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled	واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
flexowriter	علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
formulas	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
automatic programming	روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
producer's goods	هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
bitmap	معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
push botton	وسایل خودکار
buffer	مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
automatic return	سیستم عودت خودکار وسایل
paperless	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
automatons	ماشین خودکار
automaton	ماشین خودکار
means of production	وسایل تولید
disassembler	برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
automatic lathe	ماشین تراش خودکار
perpetual motion machine	ماشین خودکار دائمی
automobiles	ماشین متحرک خودکار
atm	ماشین سخنگوی خودکار
automatic coping lathe	ماشین تراش خودکار
automobile	ماشین متحرک خودکار
departmental LAN	چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
c	استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
penetration aids	وسایل تولید نفوذ
automatic roughing lathe	ماشین تراش سایشی خودکار
semi automatic lathe	ماشین تراش نیمه خودکار
automatic lathe operator	اپراتور ماشین تراش خودکار
chooser	امکانی در سیستم عامل Apple Macintosh که در آن کابر میتواند نوع چاپگر ها شبکه و سایر وسایل جانبی متصل را انتخاب کند
automation	خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
collectivism	وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
penetration aids	وسایل تولید رخنه در صفوف دشمن
graphics	ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
publishes	1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published	1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish	1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
equips	مین توسط ماشین یا وسایل
equipping	مین توسط ماشین یا وسایل
equip	مین توسط ماشین یا وسایل
automatic hobbing machine	ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
servomechanism	مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
desk accessories	وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
fraud	دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds	دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
CBMS	استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
faxes	مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing	مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax	مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed	مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
clamper	مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
Energy Star	استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
atm	ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
numerical	ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
DDC	ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
regenerative memory	عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
hash	الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
assembler	یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
LCD	کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
basics	روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic	روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
rope chaff	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
pilot model	مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
gimmickry	استفاده از وسایل اغفال و کلاهبرداری
unserviceable	وسایل غیر قابل استفاده
emitter coupled logic	طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
automated	بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate	بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating	بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates	بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
active homing guidance	هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
avionics	فن استفاده از دستگاههای الکتریکی و خودکار درهوانوردی و نجوم
use age	مدت زمان قانونی استفاده از وسایل
batteries	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
electronic	پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
battery	استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
scanned	وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans	وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan	وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
Babbage	nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
tabulator	بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
peripheral	1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2-
FMS	استفاده از ماشین CNC
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
silicon	ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
operator	وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
buffering	استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
operators	وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
dial in modem	مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
multi bus system	معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
spoofer	در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
style sheet	الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
generic	که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
chaff	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
monadic operator	عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
generations	تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generation	تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
hard	یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder	یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest	یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
cabled	وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable	وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
defaulted	مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults	مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default	مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting	مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
electronic	1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
n channel mos	مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
nmos	مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
Jacquard loom	ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
zeroize	تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
imperialism	سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
scheduler	برنامهای که استفاده از CPU یا وسایل جانبی را که توسط چندین کاربر اشتراکی هستند را سازماندهی میکند
pilot materials	وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
one address computer	ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
smoke consumer	اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
automation	استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
cams	استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam	استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
offices	استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
power loom	ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
office	استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
c	استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
wrming message	پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
baudot code	کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود
central	که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
assembler	اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
user	1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
users	1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
optimize	کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
buffer	استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
hand	سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing	سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
typeball	یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fan	1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans	1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning	1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned	1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
oxide	روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides	روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
throughput	نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
phantom order	قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
cpu	پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند
text	وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts	وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
MIMD	معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
language	زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
languages	زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
machine address	نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
multimedia	محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
texture mapping	1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
mechanised	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
hardwired logic	تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
powered	نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers	نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power	نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powering	نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
synchroreceiver	دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
augmented	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
one for one	که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
generated	محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generates	محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generating	محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generate	محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
robotics	علم دستگاههای خودکار قسمتی از هوش مصنوعی درارتباط با روبوت علم طراحی و استفاده از روبوت
automatic error correction	تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
metal oxide semiconductor	روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos	روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
machines	تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined	تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine	تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
routines	توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely	توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine	توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
dependent	غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
cpu	سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear	وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com