English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
Other Matches
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
eugenics اصلاح نژاد
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
interbreed اصلاح نژاد کردن
euthenics اصلاح نژاد محیطی
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
eugenic از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
epistasy اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education پرورش اموزش و پرورش
pending درطی
during درطی
as something is [was] going on درطی
courses درطی درضمن
coursed درطی درضمن
course درطی درضمن
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
In the course of the past centuries. درطی قرنهای گذشته
As events unfolded I realized that ... درطی رویداد ها پی بردم که ...
In the course of the discussions. درطی مذاکرات ومباحثات
revise اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
curing پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
logistics شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
fosterage پرورش
floriculture پرورش گل
nurture پرورش
training پرورش
breeding پرورش
culture پرورش
cultivation پرورش
pedagogy پرورش
cultures پرورش
culturing پرورش
nurtures پرورش
upbringing پرورش
nourishment پرورش
nurtured پرورش
nurturing پرورش
ostreiculture پرورش صدف
fostering پرورش دادن
character training پرورش منش
fostered پرورش دادن
unbred پرورش نیافته
bring up پرورش دادن
fosters پرورش دادن
body-building پرورش اندام
body building پرورش اندام
ser پرورش نوغان
education اموزش و پرورش
pisciculture پرورش ماهی
foster پرورش دادن
silviculture پرورش جنگل
mental discipline پرورش ذهنی
data processing پرورش اطلاعات
mariculture پرورش دریازیان
process پرورش دادن
processes پرورش دادن
self cultivation پرورش نفس
aviculture پرورش مرغ
p.exercise پرورش بدنی
swannery محل پرورش قو
breeding پرورش حیوانات
germiculture پرورش میکروب
self culture پرورش نفس
origin نژاد
Lurs نژاد لر
origins نژاد
phylon نژاد
descent نژاد
issues نژاد
issue نژاد
raced نژاد
stirps نژاد
descents نژاد
phylum نژاد
strain نژاد
strains نژاد
congenerous هم نژاد
blood نژاد
sibling هم نژاد
siblings هم نژاد
issued نژاد
races نژاد
race نژاد
special education اموزش و پرورش استثنایی
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
viniculture پرورش انگور شراب
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
falconer پرورش دهنده شاهین
education department اداره آموزش و پرورش
poulterer پرورش دهنده طور
piscicultural مربوط به پرورش ماهی
guardian by nurture قیم بعلت پرورش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
ser پرورش کرم ابریشم
educational مربوط به اموزش و پرورش
falconers پرورش دهنده شاهین
rosarian پرورش دهنده گل سرخ
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
manpower development پرورش نیروی انسانی
educationists کارشناس اموزش و پرورش
educationist متخصص اموزش و پرورش
educationists متخصص اموزش و پرورش
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
apiculture پرورش زنبور عسل
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
animal husband پرورش جانوران اهلی
f.education پرورش واموزش دختران
calf machine دستگاه پرورش عضله
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
biotype جانداران هم نژاد
full blooded از نژاد اصیل
racist نژاد پرست
highborn نیک نژاد
ethnography نژاد پرستی
Slav از نژاد اسلاو
underbred از نژاد غیراصیل
racism نژاد پرستی
ethnology نژاد شناسی
half breed از نژاد مختلف
mongrel پست نژاد
pedigrees ریشه نژاد
full-blooded پاک نژاد
pedigree ریشه نژاد
racists نژاد پرست
mutts سگ پست نژاد
mutt سگ پست نژاد
purebred پاک نژاد
mongrels پست نژاد
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
Slavs از نژاد اسلاو
anglian مربوط به نژاد
Celts نژاد سلت
Norman از نژاد نرمان
Celt نژاد سلت
genocide نژاد ستیزی
genocide نژاد زدایی
outcrossing پیوند دو نژاد
master race نژاد برتر
full blood نژاد خالص
ethnocentric نژاد پرست
the black race نژاد سیاه
ethnocentrism نژاد پرستی
Normans از نژاد نرمان
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
incubator محل پرورش اطفال زودرس
apiarian مربوط به پرورش زنبور عسل
ranches در مرتع پرورش احشام کردن
apiarist پرورش دهندهء زنبور عسل
ranch در مرتع پرورش احشام کردن
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
beekeeper پرورش دهندهء زنبور عسل
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
incubators محل پرورش اطفال زودرس
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival زمان حضور زمان رسیدن
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
present زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting زمان حاضر زمان حال
presents زمان حاضر زمان حال
seek time زمان جستجو زمان طلب
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
creole دارای نژاد مخلوط
creoles دارای نژاد مخلوط
top dog نژاد یا شخص غالب
africander افریقایی فرنگی نژاد
semitics نژاد شناسی سامی
humankind بشریت نژاد انسان
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
quadroon از نژاد سفید وسیاه
negrophobe بیمناک از نژاد سیاه
skinheads رذل نژاد پرست
skinhead رذل نژاد پرست
African American نژاد آفریقایی آمریکایی
akkadian نژاد اکد یا اکاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com