English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
plateform اعلامیه سیاست دولت
Other Matches
the policy of the government سیاست دولت
libertarian طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
jingo کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
laissez faire عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
laisser faire عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
monetrarist keynesian debate اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
manifesto اعلامیه اعلامیه دادن
manifestos اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes اعلامیه اعلامیه دادن
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
assertion اعلامیه
communique اعلامیه
manifestoes اعلامیه
acknowledgement اعلامیه
advice اعلامیه
notices اعلامیه
noticed اعلامیه
notice اعلامیه
declaration اعلامیه
act اعلامیه
acted اعلامیه
acknowledgements اعلامیه
acknowledgments اعلامیه
declarations اعلامیه
manifestos اعلامیه
noticing اعلامیه
manifesto اعلامیه
statements اعلامیه
statement اعلامیه
pronunciamento اعلامیه
notice to mariner اعلامیه دریایی
declarations اعلامیه اعلام
declaration اعلامیه دادخواست
manifested خبر اعلامیه
manifesting خبر اعلامیه
bill of rights اعلامیه حقوق
receipt statement اعلامیه ورود
declaration اعلامیه اعلام
credit note اعلامیه بستانکاری
manifest خبر اعلامیه
proclamations بیانیه اعلامیه
credit notes اعلامیه بستانکاری
statement صورتحساب اعلامیه
declarations اعلامیه دادخواست
home use entry اعلامیه مصرف
consignment note اعلامیه حمل
pronouncement اعلامیه رسمی
manifests خبر اعلامیه
plateform اعلامیه حزبی
pronouncements اعلامیه رسمی
proclamation بیانیه اعلامیه
communist manifesto اعلامیه کمونیستی
statements صورتحساب اعلامیه
credit advice اعلامیه بستانکار
debt advice اعلامیه بدهکار
delivery notice اعلامیه تحویل
proclamations اعلامیه پخش کردن
placard اعلامیه رسمی اعلان
placards اعلامیه رسمی اعلان
proclamation اعلامیه پخش کردن
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
declaration of the rights of man اعلامیه حقوق بشر
bill of human rights اعلامیه حقوق بشر
home use entry اعلامیه مصرف شخصی
propagation پخش امواج یا اعلامیه
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
leafleting اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
universal declaration of human rights اعلامیه جهانی حقوق بشر
leaflet اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
international bill of the right of man اعلامیه جهانی حقوق بشر
leafleted اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
notice اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
state- دولت
state دولت
stated دولت
powered دولت
powering دولت
powers دولت
respublica دولت
governments دولت
government دولت
power دولت
stating دولت
states دولت
mammon دولت
kingcraft سیاست
politic سیاست
king craft سیاست
politcs سیاست
diplomacy فن سیاست
politics سیاست
policy سیاست
policies سیاست
state budget بودجه دولت
government budget بودجه دولت
buffer state دولت حایل
government stock سهام دولت
territory of state قلمرو دولت
government treasury خزانه دولت
stating دولت استان
loyalists دولت دوست
loyalist دولت دوست
government expenditures هزینههای دولت
independent state دولت مستقل
state government دولت مرکزی
state property دارائی دولت
cabinet هیات دولت
head of the state رئیس دولت
the body politic ملت و دولت
cabinets هیات دولت
Whitehall دولت انگلیس
vassal atate دولت پوشالی
office-holders کارمند دولت
enemy state دولت دشمن
office-holder کارمند دولت
mafias دولت ستیزی
mafia دولت ستیزی
govt government دولت
stateless بی دولت بی وطن
chief of state رئیس دولت
the policy of the government رویه دولت
forfeit to the state ضبط دولت
Warsaw دولت لهستان
totaliarian state دولت توتالیتر
Downing Street دولت انگلیس
national state دولت ملی
stated دولت استان
states دولت استان
war state دولت جنگی
public debt بدهی دولت
military government دولت نظامی
public servant مستخدم دولت
money bag دارایی دولت
state- دولت استان
state دولت استان
pillars of the state ارکان دولت
Kremlin دولت شوروی
officer کارمند دولت
Ottawa دولت کانادا
public officer [American E] کارمند دولت
government department وزارتخانه دولت
puppet government دولت پوشالی
mandatary دولت قیم
ambassadors ماموررسمی یک دولت
official کارمند دولت
quirinal دولت ایتالیا
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
civil servant [British E] کارمند دولت
nation-states دولت ملی
nation-state دولت ملی
nation state دولت ملی
ambassador ماموررسمی یک دولت
wage policy سیاست دستمزد
financial policy سیاست مالی
neutralism سیاست بی طرفی
laisser faire سیاست اقتصادازاد
politcs علم سیاست
policy of contianment سیاست تحدیدی
economic policy سیاست اقتصادی
diplomacy سیاست سیاستمداری
policy makers سیاست گذاران
restrictionism سیاست محدودیت
king craft سیاست پادشاهی
employment policy سیاست اشتغال
foreign policy سیاست خارجی
policy making سیاست گذاری
politcs سیاست شناسی
political sclence سیاست مدن
expansionary policy سیاست انبساطی
monetary policy سیاست پولی
laissez faire سیاست اقتصادازاد
health policy سیاست بهداشتی
public life زندگی در سیاست
social policy سیاست اجتماعی
public policy سیاست عمومی
stop go policy سیاست تثبیت
income policy سیاست درامدی
fiscal policy سیاست مالیاتی
new deal سیاست جدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com