Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
Other Matches
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
ammunition dump
انبار مهمات
ammunition depot
انبار مهمات
magazines
انبار مهمات
magazine
انبار مهمات
arsenal
انبار مهمات جنگی
arsenals
انبار مهمات جنگی
shell room
انبار مهمات ناو
inventory lot
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
magazine flooding system
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
ammunition and toxic material open space
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
antimateriel ammunition
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
nonwarehouse
انبار خشک روباز
field stockade
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
snake out
خارج کردن کالا از انبار ناو
stowage
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
warehouses
انبار کالا
warehouse
انبار کالا
depots
انبار کالا
storeroom
انبار کالا
stowage
انبار کالا
stock room
انبار کالا
depot
انبار کالا
holds
انبار کالا
hold
انبار کالا
storehouse
مخزن انبار کالا
storeroom
مخزن انبار کالا
strike below
بردن کالا به انبار
storehouses
مخزن انبار کالا
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
storage
ذخیره سازی انبار کالا
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
mezzanine space
فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cook off
گل کردن مهمات
color codig
علامت گذاری کردن مهمات
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
stock piling
انبار کردن
imburse
انبار کردن
build-ups
پر کردن انبار
reservedness
انبار کردن
build-up
پر کردن انبار
build up
پر کردن انبار
stashes
انبار کردن
storage
انبار کردن
ensile
انبار کردن
yard
انبار کردن
warehouse
انبار کردن
deep freeze
انبار کردن
deep freezes
انبار کردن
stashed
انبار کردن
warehouses
انبار کردن
stash
انبار کردن
yards
انبار کردن
stashing
انبار کردن
ordnance
مهمات
ammunition
مهمات
ammo
مهمات
munition
مهمات
ordnace
مهمات
munitions
مهمات
tendered
لطیف کردن انبار
storing
اندوختن انبار کردن
tendering
لطیف کردن انبار
tenderest
لطیف کردن انبار
tender
لطیف کردن انبار
garners
انبار کردن انباشتن
garnering
انبار کردن انباشتن
store-rooms
جای انبار کردن
garner
انبار کردن انباشتن
store room
جای انبار کردن
store-room
جای انبار کردن
warehouse
انبار کردن مخزن
garnered
انبار کردن انباشتن
dump
مخزن انبار کردن
stock piling
ذخیره کردن در انبار
hoardings
انبار کردن پول
warehouses
انبار کردن مخزن
hoarding
انبار کردن پول
ware room
انبار کردن مخزن
store
اندوختن انبار کردن
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
inert
مهمات مشقی
ammunition credit
سهمیه مهمات
munitions of war
مهمات جنگی
ammunition handler
متصدی مهمات
ammunition condition
وضعیت مهمات
fixed ammunition
مهمات ثابت
ball ammunition
مهمات مانوری
cave
زاغه مهمات
ammunition dump
زاغه مهمات
loads
بارگیری مهمات
munitioneer
مهمات ساز
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
lot
نوبه مهمات
caves
زاغه مهمات
blank ammunition
مهمات مشقی
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
blank ammunition
مهمات مانوری
service ammunition
مهمات جنگی
ammunition lot
نوبه مهمات
load
بارگیری مهمات
service ammunition
مهمات رزمی
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
ammunition chest
جعبه مهمات
tracer
مهمات رسام
live ammunition
مهمات جنگی
bunker
زاغه مهمات
drill ammunition
مهمات مشقی
inert ammunition
مهمات بی اثر
inert ammunition
مهمات مشقی
ammunition trains
بنه مهمات
practice ammunition
مهمات مشقی
explosive ordnance
مهمات منفجره
separate ammunition
مهمات مجزا
live
مهمات جنگی
lived
مهمات جنگی
armed ammunition
مهمات مسلح
separate loading
مهمات مجزا
artillery ammunition
مهمات توپخانه
tracers
مهمات رسام
piggy back
کیسه مهمات
ammunition pit
چاله مهمات
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
caisson
واگون مهمات
ammunition barricade
بستههای مهمات
caisson
صندوق مهمات
bunkers
زاغه مهمات
ammo zero
مهمات تمام
ammunition pit
زاغه مهمات
igloo space
زاغههای مهمات
ammunition carrier
مهمات بیار
caged storage
انبار کردن به طریقه محصور
block storing
انبار کردن بارهای قوال
to lay down wine
شراب را انبار کردن یا جادادن
administrative storage
انبار کردن به طریق اداری
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
destruction area
منطقه تخریب مهمات
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
ordnance
مهمات ساز وبرگ
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
ammunition lift capability
مقدورات حمل مهمات
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
ammunition day of supply
روز اماد مهمات
prescribed load
بار مهمات مجاز
armement
مهمات کشتی جنگی
ammunition point
نقطه اماد مهمات
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
ammo plus
مهمات بیش از نصف
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
gun room
مخزن مهمات درکشتی
wracks
قفسه مهمات و وسایل
ammunition depot
محل تدارک مهمات
wracked
قفسه مهمات و وسایل
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
rack
قفسه مهمات و وسایل
racks
قفسه مهمات و وسایل
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
igloo space
زاغه بتونی مهمات
type load
نوع بار مهمات
magazine space
محوطه زاغه مهمات
semifixed
مهمات نیمه ثابت
type load
نوع مهمات هواپیما
inventory lot
نوبه ذخیره مهمات
lot number
شماره نوبه مهمات
racked
قفسه مهمات و وسایل
assignment of space
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
water displacement
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
ammunition lift capability
فرفیت حمل ونقل مهمات
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
practice ammunition
مهمات مخصوص تمرین هدف
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com