English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English Persian
score out that word ان واژه را خط بزنید
Other Matches
down on your knees زانو بزنید
move on قدم بزنید
pull the bell زنگ را بزنید
sus.per coll به دارش بزنید
Give me a call! or [Give me a ring!] به من زنگ بزنید [بزن] !
tap the door with your fingers انگشت بزنید بدر
dont you thouchit مبادابه ان دست بزنید
poke the fire اتش رابهم بزنید
Tie a knot in the rope . طناب را یک گره بزنید
poke the fire اتش را سیخ بزنید
give way فرمان با هم پارو بزنید
speak a word چیزی بگویید حرفی بزنید
portmanteaux واژه مرکب از دو واژه
portmanteau واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus واژه مرکب از دو واژه
would you mind ringing اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
neologisms نو واژه
neologism نو واژه
term واژه
mosul واژه
terming واژه
word واژه
worded واژه
termed واژه
loanword واژه بیگانه
philologist واژه شناس
word book واژه نامه
lexicology واژه شناسی
the root of a word ریشه واژه
keyword واژه کلیدی
stimulus word واژه محرک
paronym واژه هم ریشه
buzz word رمز واژه
word count واژه شماری
buzz words رمز واژه
word order ترتیب واژه ها
word deafness واژه کری
punctuation for reference زیر واژه
neolalia واژه تراشی
wordbook واژه نامه
loanword واژه عاریه
intercalation واژه افزایی
cognate واژه هم ریشه
glossary واژه نامه
glossaries واژه نامه
pejorative واژه تحقیری
word-blindness واژه کوری
word blindness واژه کوری
glossary واژه نامه
word واژه سخن
dictionary واژه نامه
lexicon [dictionary] واژه نامه
coinage ابداع واژه
synonym واژه هم معنی
neologisms واژه تراشی
synonyms واژه مترادف
dissylable واژه دوهجائی
synonym واژه مترادف
neologism واژه جدید
neologisms واژه جدید
neologism واژه تراشی
worded واژه سخن
wordbook واژه نامه
synonyms واژه هم معنی
this word means a dog این واژه یعنی سگ
word building test ازمون واژه سازی
word choice test ازمون واژه گزینی
word association test ازمون تداعی واژه ها
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
word span test ازمون فراخنای واژه ها
wordage کلمات واژه بندی
an inseparable prefix سر واژه جدا نشدنی
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
homely [British E] <adj.> سنگین [واژه تحقیری]
lexicon واژه نامه دیکسیونر
lexicons واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.> خفه [واژه تحقیری]
logomachy بازی واژه پردازی
post fix در پایان واژه چسباندن
prandial واژه شوخی امیز
syncopation کوتاه سازی واژه
score out that word روی ان واژه خط بکشید
septisyllable واژه هفت هجائی
homely [British E] <adj.> بیمزه [واژه تحقیری]
teragram واژه چهار حرفی
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
polysllable واژه جند هجائی
pentasyllable واژه پنج هجائی
octosyllable واژه هشت هجائی
God bless [you] ! خدا حافظ [واژه کهنه]
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
rebus نشاندادن واژه ها بصورت مصور
purism واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
slang واژه عامیانه وغیر ادبی
glossary واژه نامه ضمیمه کتاب
dictionary کتاب لغت واژه نامه
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
dictionaries کتاب لغت واژه نامه
glossaries واژه نامه ضمیمه کتاب
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
cantoria [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
catch-phrase واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
homely [British E] <adj.> عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
lexigraphy یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
catch-phrases واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
anglo-chinois [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
kpsi [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
is intervocalic حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
this word occurs in gulistan p این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
the word is sanctioned by use کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
split infinitives مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
worid کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
split infinitive مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
Cinquecento [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
backwater محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Royal Bokhara فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
the propriety of a term درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
singular واژه مفرد صیغه مفرد
kikalak design طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
loans عاریه واژه عاریه
loaning عاریه واژه عاریه
loan عاریه واژه عاریه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com