English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
taxi squadder بازیگر عضو گروه قراردادی
Other Matches
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
play through رد شدن گلف باز یا گروه درزمین از بازیگر کند
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
send in وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
buckets جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
contractual قراردادی
defoult قراردادی
advice code کد قراردادی
based on a contract قراردادی
arbitrary قراردادی
bespoke قراردادی
bespoken قراردادی
defaulting قراردادی
contracted قراردادی
defaults قراردادی
conventional قراردادی
defaulted قراردادی
default قراردادی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
conventions ائین قراردادی
agreed point نقطه قراردادی
contracted weaver بافنده قراردادی
formal charge بار قراردادی
prosign علامت قراردادی
agreement water rate نرخ قراردادی اب
convention ائین قراردادی
unconventional غیر قراردادی
conventional current جریان قراردادی
code نشانه قراردادی
contractual liability مسئوولیت قراردادی
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
contractual relationship رابطه قراردادی
arbitrarily بطور قراردادی
convectional current جریان قراردادی
arbitrary دلبخواه قراردادی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
award a contract قراردادی را واگذار کردن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
legal assistance علایم قراردادی نقشه
base symbol علایم قراردادی مبنا
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
military symbols علایم قراردادی نظامی
hit and miss <idiom> ناخوشآیند ،غیر قراردادی
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
default font فونت پیش فرض یا قراردادی
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
default setting تنظیم پیش فرض یا قراردادی
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to give somebody an ultimatum به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
stager بازیگر
fielder بازیگر
player بازیگر
booter بازیگر
mummer بازیگر
actors بازیگر
actor بازیگر
performing بازیگر
puppeteers بازیگر
puppeteer بازیگر
wingman بازیگر گوش
leading lady or man بازیگر عمده
dubs بازیگر ضعیف
poloist بازیگر واترپولو
dubbed بازیگر ضعیف
dub بازیگر ضعیف
homebrew بازیگر محلی
homeling بازیگر خودی
tragedienne بازیگر تراژدی
laxman بازیگر لاکراس
substitute تعویض بازیگر
subs تعویض بازیگر
extra cover بازیگر بل گیر
out اخراج بازیگر
sand bagger بازیگر گول زن
out- اخراج بازیگر
outed اخراج بازیگر
second string بازیگر ذخیره
skulls ضربه به سر بازیگر
ride the bench بازیگر ذخیره
player's number شماره بازیگر
send off اخراج بازیگر
subs بازیگر ذخیره
sub تعویض بازیگر
protagonists بازیگر عمده
protagonist بازیگر عمده
sub بازیگر ذخیره
halfback بازیگر میانی
hatchetman بازیگر خشن
hattrick بازیگر سه گله
headhunter بازیگر خشن
homebred بازیگر محلی
tennist بازیگر تنیس
third home بازیگر مهاجم
send-off اخراج بازیگر
veteran بازیگر با تجربه
veterans بازیگر با تجربه
send-offs اخراج بازیگر
oddsmaker بازیگر شاخص
club player بازیگر باشگاهی
uncovered بازیگر مهانشده
duffers بازیگر متوسط
duffer بازیگر متوسط
skull ضربه به سر بازیگر
wingers بازیگر گوش
mans بازیگر تیم
free بازیگر ازاد
backman بازیگر مدافع
backup جانشین بازیگر
substituting تعویض بازیگر
substituting بازیگر ذخیره
substituted تعویض بازیگر
numbers شماره بازیگر
substitute بازیگر ذخیره
number شماره بازیگر
body checker بازیگر تنه زن
ball player بازیگر با توپ
man بازیگر تیم
cricketers بازیگر کریکت
cricketer بازیگر کریکت
substituted بازیگر ذخیره
frees بازیگر ازاد
winger بازیگر گوش
outside forward بازیگر گوش
freeing بازیگر ازاد
come back بازگشت بازیگر
walk-on بازیگر فرعی
freed بازیگر ازاد
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
body check سد کردن بازیگر توپدار
specialty teamer بازیگر تیم ذخیره
breakaway حمله یک یا چند بازیگر
center back بازیگر میانی خط عقب
depths بازیگر سرنوشت ساز
sit out خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
free agent بازیگر بدون قرارداد
pull بیرون کشیدن بازیگر
depth بازیگر سرنوشت ساز
theaters تماشاخانه بازیگر خانه
black بازیگر دوم شطرنج
center forward بازیگر نوک حمله
internationals بازیگر بین المللی
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
blacks بازیگر دوم شطرنج
blackest بازیگر دوم شطرنج
blacker بازیگر دوم شطرنج
blacked بازیگر دوم شطرنج
cuts حذف بازیگر پس ازازمایش
theatre تماشاخانه بازیگر خانه
off wing محل بازیگر گوش
caddying حامل وسایل بازیگر
caddies حامل وسایل بازیگر
caddied حامل وسایل بازیگر
caddie حامل وسایل بازیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com