English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
catch بازی دستش ده
Other Matches
he received a broken hand دستش شکست
She never gets any gratitude . دستش نمک ندارد
be caught out <idiom> دستش بر ملا می شود
I clasped her hand warmly. دستش را بگرمی می فشرم
his hand lack one finger دستش یک انگشت ندارد
a hand to mouth existence <idiom> دستش به دهانش می رسد
She really gets me . She infuriates . از دستش خیلی کوکم
his hand want's two fingers دستش دو انگشت ندارد
living from hand to mouth <idiom> دستش به دهانش می رسد
he did his level best انچه از دستش برامدکرد
He has lost count. حساب از دستش دررفته
I paid him back. in his own coin. حقش را کف دستش گذاشتم
I ll pay him back in his own coin . حقش را کف دستش خواهم گذارد
The people have got wise to him. مردم دستش را خوانده اند
money burns a hole in his pocket <idiom> پول تو دستش بند نمی شود
butterfingers کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
have one's hand full کار مهمتر داشتن [دستم یا دستش بند است]
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to get [lay] [put] your hands on somebody <idiom> کسی را گرفتن [دستش به کسی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
He has an itching palm . دستش کج است ( اهل دزدی است )
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
to get ahold of somebody [something] [American English] <idiom> کسی [چیزی ] را گرفتن [دستش به کسی یا چیزی رسیدن] [اصطلاح روزمره]
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
game بازی
openness بازی
slackness بازی
action بازی
actions بازی
fun بازی
dibasic دو بازی
plays بازی
sportiveŠetc بازی کن
partie بازی
falconine بازی
watermanship اب بازی
gaming بازی
solitaires تک بازی
grey hound سگ بازی
solitaire تک بازی
play بازی
basics بازی
playing بازی
hopscotch بازی لی لی
homes بازی
basic بازی
clearance بازی
patulousness بازی
played بازی
plain dealing بازی
home بازی
hustle بازی هشیارانه
hustled بازی هشیارانه
cogs حقه بازی
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
cog حقه بازی
polo چوگان بازی
golfing بازی گلف
play-acts تو بازی رفتن
twiddling بازی کردن
trick شعبده بازی
tricked شعبده بازی
twiddles بازی کردن
tricking شعبده بازی
twiddled بازی کردن
sporting بازی دوست
handout نوبت بازی
handouts نوبت بازی
hustles بازی هشیارانه
twiddle بازی کردن
hustling بازی هشیارانه
paraphrasing بازی با الفاظ
paraphrases بازی با الفاظ
power game بازی قدرتی
power games بازی قدرتی
stanza بخشی از بازی
stanzas بخشی از بازی
skiing اسکی بازی
paraphrased بازی با الفاظ
paraphrase بازی با الفاظ
tooth clearance بازی دندانه
skate بازی تهاجمی
trapze بند بازی
factionalism فرقه بازی
rugby بازی رگبی
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
football بازی فوتبال
cage بازی بسکتبال
paperwork کاغذ بازی
cages بازی بسکتبال
rinks یخ بازی کردن
rinks میدان یخ بازی
trickiness حقه بازی
rink یخ بازی کردن
rink میدان یخ بازی
play on words <idiom> بازی با کلمات
skated بازی تهاجمی
footballer فوتبال بازی کن
child's play بازی کودکان
bonfire اتش بازی
bonfires اتش بازی
gaming قمار بازی
jiggery-pokery حقه بازی
wordplay بازی با لغات
party politics حزب بازی
play-act بازی کردن
monkey business کچلک بازی
pantomime لال بازی
pantomimes لال بازی
fireworks اتش بازی
firework آتش بازی
fence شمشیر بازی
plaything اسباب بازی
Frisbees بازی با فریزبی
gimmickry حقه بازی
harlepuinade حقه بازی
holdout خودداری از بازی
child's play بچه بازی
holdouts خودداری از بازی
Frisbee بازی با فریزبی
skating اسکیت بازی
fences شمشیر بازی
playfully با خنده و بازی
play-act تو بازی رفتن
speculation سفته بازی
play-acting تو بازی رفتن
war game بازی جنگ
play-acts بازی کردن
footballers فوتبال بازی کن
bandied چوگان بازی کچ
bandies چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
bandying چوگان بازی کچ
wargaming بازی جنگ
chicaneries حیله بازی
play-acting بازی کردن
fencing ششمشیر بازی
play-acted تو بازی رفتن
play-acted بازی کردن
full-time 09 دقیقه بازی
charade نوعی بازی
hanky-panky حقه بازی
hanky-panky روباه بازی
double بازی دوبل
whoredom فاحشه بازی
doubled بازی دوبل
doubled up بازی دوبل
chicanery حیله بازی
skates بازی تهاجمی
free play بازی ازاد
hanky panky روباه بازی
red tapery قرطاس بازی
hard game بازی دشوار
radial play بازی شعاعی
headhunting خشونت در بازی
headwork با سر بازی کردن
radial play بازی عرضی
hocus pocus حقه بازی
hocus pocus ورودحقه بازی
quiot لیس بازی
hopscotch بازی اکرودوکر
indirection دغل بازی
ingenuousness راست بازی
inning یک دوره بازی
quackery حقه بازی
puppetry خیمه شب بازی
hanky panky حقه بازی
halt back میان بازی کن
sheep's eyes نظر بازی
game ball توپ بازی
game cycle دوره بازی
game of chance بازی قمار
game plan استراتژی بازی
game theory نظریه بازی
game theory تئوری بازی
gamesomeness بازی گوشی
ropery طناب بازی
grandstand play بازی مهیج
rope dancing ریسمان بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com