Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
Other Matches
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
ground landlord
کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
biocidal action
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
cartesian coordinates
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
constitutions
ساختمان ووضع طبیعی تشکیل
constitution
ساختمان ووضع طبیعی تشکیل
plain flap
فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
registries
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
registry
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
protagon
جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
fixes
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fix
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
newel
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
kruger flap
فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
integrate
انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrates
انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrating
انتگرال گرفتن انتگرال گیری
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
on
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
wing tanks
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
eisa
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burner
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
box defence
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
into plane service
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
convoke
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
best power mixture
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
splicing
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
building system
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
machine
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
machined
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
alar
بالی
alary
بالی
dealation
بی بالی
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
constitute
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
real box wing
بالی با سه تیرک
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
venire facias tot matrons
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
shut up
<idiom>
بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
state chicken
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
terminals
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
finner
بالی که مانند ماهی برپشت پردارد
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
machined
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
DIL
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
gestalt
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
goldbeater
حشره قاب بالی که رنگ سبز مسی دارد
biconvex
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
machine address
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
It is splendid weather for swimming.
این هوا برای شنا جان میدهد
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
yalta conference
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
isoclinic wing
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
server
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
multiplan
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
habeas corpus
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
league of nations
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
common
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
Autocue
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
limit state
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
permanent
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
dial in modem
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
owelty
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
dependency
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
jcl
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
signatures
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
managers
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
signature
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
building enterprise
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
coach-house
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
summing up evidence
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
Sound Blaster
نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
integral
انتگرال
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
double integral
انتگرال دوبل
integrates
انتگرال گرفتن
integral action factor
ضریب انتگرال
finite integral
انتگرال محدود
integrating
انتگرال گرفتن
phase integal
انتگرال فاز
integration
انتگرال گیری
integral
انتگرال
[ریاضی]
limited integrator
انتگرال محدود
integrate
انتگرال گرفتن
integrator
انتگرال گیر
line integral
انتگرال خطی
escape character
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
circuits
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
i/o
پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
bracket
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
desqview
نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
digital integrator
انتگرال گیر رقمی
double integration method
روش انتگرال دوبل
integration by parts
انتگرال گیری جز به جز
[فیزیک]
surface integral
انتگرال سطحی
[ریاضی]
line integral
انتگرال خطی
[ریاضی]
curvilinear integral
انتگرال خطی
[ریاضی]
integrable
قابل گرفتن انتگرال
variable of integration
متغیر انتگرال
[ریاضی]
integration by parts
انتگرال گیری جز به جز
[ریاضی]
Stieltjes integral
انتگرال استیلتیس
[ریاضی]
multiple integral
انتگرال چندگانه
[ریاضی]
integral calculus
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
foundation soil
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotonda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotundas
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com