Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fail soft
با خرابی تدریجی
fail softly
با خرابی تدریجی
Other Matches
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
gradatory
تدریجی
piecemeal
تدریجی
slows
تدریجی
slowing
تدریجی
step wise
تدریجی
slowed
تدریجی
slowest
تدریجی
slower
تدریجی
slow
تدریجی
gradational
تدریجی
gradual
تدریجی
progressive
تدریجی
step-by-step
تدریجی
imperceptible
تدریجی
step by step
تدریجی
partial shipment
حمل تدریجی
progress payments
پرداخت تدریجی
progressive assambly
نصب تدریجی
fail soft
تخریب تدریجی
insti
تلقین تدریجی
instillation
ریزش تدریجی
glaucoma
کوری تدریجی
insti
ریزش تدریجی
erosion
تحلیل تدریجی
graduality
تدریجی بودن
delelopment
تکامل تدریجی
piecemeal
بتدریج تدریجی
piecemeal
بطور تدریجی
evanescence
زوال تدریجی
progressive burning
سوزش تدریجی
progressive paralysis
فلج تدریجی
quantizer
تدریجی کننده
evolution
تکامل تدریجی
living death
مرگ تدریجی
step by step excitation
تحریک تدریجی
progressive relaxation
ارمیدگی تدریجی
corrosion
فساد تدریجی
gradation
انتقال تدریجی
gradations
انتقال تدریجی
quantize
تدریجی کردن
gradualness
تدریجی بودن
scale down
کاهش تدریجی
graduating
تغییر تدریجی کردن
progressional
دارای پیشرفت تدریجی
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
evanescence
فقدان تدریجی ناپایداری
evolution
تحول تکامل تدریجی
graduate
تغییر تدریجی کردن
gradual
شیب تدریجی واهسته
intergradation
محو سازی تدریجی
process
پیشرفت تدریجی ومداوم
instilment
ریزش و تلقین تدریجی
gas degeneration
فساد تدریجی گازی
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
graduates
تغییر تدریجی کردن
insinuation
نفوذ دخول تدریجی
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
محو شدن تدریجی احساس
progressive cookery
پخت تدریجی غذای یکان
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
lysate
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
atmospheric corrosion
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
striptease
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
winder
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
accrual
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scalogram
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
devastation
خرابی
demolitions
خرابی
malfunctions
خرابی
malfunctioned
خرابی
malfunction
خرابی
godsend
خرابی
smash
خرابی
demolition
خرابی
havoc
خرابی
ruins
خرابی
ruining
خرابی
ruin
خرابی
failures
خرابی
failure
خرابی
ruination
خرابی
destruction
خرابی
rottenness
خرابی
faulted
خرابی
breakdowns
خرابی
breakdown
خرابی
wreckage
خرابی
dilapidation
خرابی
eversion
خرابی
disrepair
خرابی
faults
خرابی
fault
خرابی
wrecking
خرابی
desolation
خرابی
smashes
خرابی
wrecks
خرابی
wreck
خرابی
fail safe
با خرابی امن
fault description
توضیح خرابی
description of error
توضیح خرابی
error description
توضیح خرابی
equipment failure
خرابی تجهیزاتی
power failures
خرابی برق
fail-safe
با خرابی امن
failure rate
میزان خرابی
fail soft
با خرابی ملایم
failure free
بدون خرابی
failure rate
نرخ خرابی
power failure
خرابی برق
defect description
توضیح خرابی
to do execution
خرابی وارداوردن
car breakdown
خرابی اتومبیل
page fault
خرابی صفحه
transient failure
خرابی گذرا
insulation fault
خرابی نارسانا
fail softly
با خرابی ملایم
catastrophic failure
خرابی فجیع
collapse mechanism
مکانیزم خرابی
decayed
خرابی تنزل
disk crash
خرابی دیسک
the mischief of it is that'
خرابی ان اینست که
crashing
شکستگی خرابی
crashingly
شکستگی خرابی
crashed
شکستگی خرابی
wrack
خرابی بدبختی
crashes
شکستگی خرابی
crash
شکستگی خرابی
decay
خرابی تنزل
decays
خرابی تنزل
decaying
خرابی تنزل
failure prediction
پیش بینی خرابی
failure logcing
ثبت وقوع خرابی
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
ravage
خرابی وارد اوردن
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
reliability
ایمنی در برابر خرابی
ravaging
خرابی وارد اوردن
drinking was his ruin
باعث خرابی اوشد
ravages
خرابی وارد اوردن
ravaged
خرابی وارد اوردن
gum
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gummed
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
cleaned
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
mean time between failures
زمان میانگین بین دو خرابی
cleans
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful
خراب کننده مسبب خرابی
machined
خطای ناشی از خرابی قطعه
destruct
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
auto
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
bombed out
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
maintainability
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
machined
خطای ناشی خرابی سخت افزار
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
it spells ruin to the workmen
متضمن خانه خرابی کارگران است
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
corrective maintenance
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
autos
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
on line fault tolerant system
سیستم تحمل خرابی درون خطی
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
bombs
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
machines
خطای ناشی خرابی سخت افزار
bent
اسم رمز برای خرابی وسایل
cabled
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bomb
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
detritus
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
bombed
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
mtbf
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com