English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
papula برامدگی خارش دار
Other Matches
urticant خارش دار چیزی که خارش بیاورد
papillary مانند برامدگی دارای برامدگی
tingled حس خارش
tingle حس خارش
pruriency خارش
itchless بی خارش
prurience خارش
itches خارش
itching خارش
itched خارش
itch خارش
tingles حس خارش
tingling حس خارش
dry scall خارش
psora خارش
scabies خارش
scall خارش
pruritus خارش
scabietic خارش دار
itchy خارش دار
pruriginous خارش دار
prurigmous خارش دار
prurigo خارش سخت
urticaria خارش سوزش
prurient خارش دار
urticarial بدن خارش
urticarial خارش سوزش
urticaria بدن خارش
itching palm کف خارش دار
itchiness احساس خارش
prurigo مرض خارش پوست
urtication ایجاد خارش وسوزش
itched خارش کردن خاریدن
itch خارش کردن خاریدن
itches خارش کردن خاریدن
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
tingle سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
rashes محل خارش یاتحریک روی پوست
rash محل خارش یاتحریک روی پوست
tingling سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingles سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingled سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
knurl برامدگی
knur برامدگی
knosp برامدگی
knop برامدگی
heave برامدگی
nibs برامدگی
nib برامدگی
bluging برامدگی
ridge برامدگی
neuroma برامدگی پی
nub or nubble برامدگی
nub برامدگی
heaved برامدگی
burr برامدگی
convexity برامدگی
antinode برامدگی
cusp برامدگی
entasis برامدگی
extuberance برامدگی
ganglion برامدگی
gibbous برامدگی
granulation برامدگی
domes برامدگی
dome برامدگی
burrs برامدگی
burring برامدگی
burred برامدگی
nurl برامدگی
overhang برامدگی
bump برامدگی
bulges برامدگی
knurr برامدگی
mound برامدگی
bumpier پر از برامدگی
bumpiest پر از برامدگی
mounds برامدگی
bumpy پر از برامدگی
overhangs برامدگی
tuberosity برامدگی
knobs برامدگی
turgescence برامدگی
bulge برامدگی
whaleback برامدگی
ledge برامدگی
ridges برامدگی
ledges برامدگی
knob برامدگی
bulged برامدگی
bulging برامدگی
caput نوک برامدگی
bunchout برامدگی یافتن
bumpiness دارای برامدگی
tumor تومور برامدگی
circular projection برامدگی گرد
tubercle برامدگی گرد
bridge برامدگی بینی
eminency برامدگی بزرگی
tumidity برامدگی [تورم]
exostosis برامدگی استخوان
cuspidal دارای برامدگی
turgor برامدگی [تورم]
jag برامدگی تیز
papillose دارای برامدگی
lump برامدگی [تورم]
phantom tumour برامدگی موقتی
mezzo rillievo نیم برامدگی
midrib خط یا برامدگی حد فاصل
villus برامدگی مویی
papilla برامدگی کوچک
thenar برامدگی کف دست
knuckle bone برامدگی بندانگشت
hyperostosis برامدگی استخوان
tumescence برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
protuberancy برامدگی قلنبگی
protuberance برامدگی [تورم]
phyma برامدگی پوست
knar برامدگی درچوب
knarred دارای برامدگی
bulge برامدگی [تورم]
bridges برامدگی بینی
nodule برامدگی کوچک
nodules برامدگی عقده
nodules برامدگی کوچک
eminence برامدگی بزرگی
protuberance برامدگی قلنبگی
protuberances برامدگی قلنبگی
lump غلنبه برامدگی
lumped غلنبه برامدگی
lumps غلنبه برامدگی
protruded برامدگی داشتن
verruca گندمه برامدگی
nodule برامدگی عقده
promontory پرتگاه برامدگی
promontories پرتگاه برامدگی
node دشواری برامدگی
nodes دشواری برامدگی
knobby دارای برامدگی
bridged برامدگی بینی
hump برامدگی گرد
humping برامدگی گرد
humps برامدگی گرد
protrude برامدگی داشتن
protrudes برامدگی داشتن
protruding برامدگی داشتن
splint برامدگی کوچک
verrucas گندمه برامدگی
bossing برامدگی تزیینی
sills برامدگی دریایی
boss برامدگی تزیینی
bossed برامدگی تزیینی
bosses برامدگی تزیینی
tumour تومور برامدگی
tumours تومور برامدگی
sill برامدگی دریایی
tumors تومور برامدگی
annular projection برامدگی حلقوی
bulging test ازمایش برامدگی
bowing of bed برامدگی کف نهر
bulginess برامدگی شکم
boll برامدگی مانند
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
tubercular برامدگی دار سلی
papilla برامدگی نوک دار
tubercle برامدگی دندان اسیاب
projection پیش افکنی برامدگی
cockles گره و برامدگی پارچه
knuckle برامدگی یا گره گیاه
hillocks برامدگی در سطح صاف
hillock برامدگی در سطح صاف
cockle گره و برامدگی پارچه
nubble برامدگی یاگره کوچک
knag گره چوب برامدگی
inion برامدگی پشت کله
hummock برامدگی زمین در مرداب
projections پیش افکنی برامدگی
knuckles برامدگی یا گره گیاه
stigma لکه ننگ برامدگی
stigmas لکه ننگ برامدگی
tuberous دارای برامدگی گره دار
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
cams برامدگی قطعه گوشه دار
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
mount سوار شدن قله برامدگی
cam برامدگی قطعه گوشه دار
fingers باندازه یک انگشت میله برامدگی
finger باندازه یک انگشت میله برامدگی
mounts سوار شدن قله برامدگی
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
gyrus برامدگی چین خورده مغز
caulk برامدگی زیر نعل اسب
umbo قبه سپر قوز برامدگی
bulb هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
bulbs هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
fourchette برامدگی سه گوش درکف پای اسب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com