English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
story بصورت داستان در اوردن
Other Matches
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
governmentalize تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
fictionalize بصورت داستان دراوردن
fictionalising بصورت داستان دراوردن
fictionalized بصورت داستان دراوردن
fictionalizes بصورت داستان دراوردن
fictionize بصورت داستان دراوردن
fictionalizing بصورت داستان دراوردن
fictionalises بصورت داستان دراوردن
fictionalised بصورت داستان دراوردن
novelize بشکل داستان در اوردن
substantivize بصورت اسم در اوردن
polarizes بصورت متضاد در اوردن
decorticate بصورت الیاف در اوردن از
theatricalize بصورت تاتر در اوردن
polarizing بصورت متضاد در اوردن
trashing بصورت اشغال در اوردن
intellectualize بصورت فکری در اوردن
echelons بصورت پلکان در اوردن
echelon بصورت پلکان در اوردن
polarised بصورت متضاد در اوردن
polarises بصورت متضاد در اوردن
polarising بصورت متضاد در اوردن
polarize بصورت متضاد در اوردن
trashes بصورت اشغال در اوردن
ingot بصورت شمش در اوردن
romances بصورت تخیلی در اوردن
wisp بصورت حلقه در اوردن
miniaturize بصورت مینیاتوردر اوردن
dramatization بصورت نمایش در اوردن
relativize بصورت نسبی در اوردن
mythologize بصورت افسانه در اوردن
ensphere بصورت کروی در اوردن
articles بصورت مواد در اوردن
article بصورت مواد در اوردن
wisps بصورت حلقه در اوردن
trash بصورت اشغال در اوردن
romance بصورت تخیلی در اوردن
miniaturised بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturizing بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturizes بصورت مینیاتوردر اوردن
monetize بصورت پول در اوردن
miniaturising بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturises بصورت مینیاتوردر اوردن
synopsize بصورت اجمال در اوردن
trashed بصورت اشغال در اوردن
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
robotize بصورت خود کار در اوردن
racemize بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
randomize بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
anodize بصورت قطب مثبت در اوردن
methylate بصورت الکل چوب در اوردن
updated بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
inscroll ثبت کردن بصورت طومار در اوردن
updates بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
update بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
plasticize بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
romanticized بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticising بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticised بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
individualised منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
micronize بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
individualizes منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
idealising بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealize بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
objectify بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
idealises بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealizing بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
idealizes بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
islamize بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
cryptograph به رمز نوشتن بصورت رمز در اوردن
this story is improbable این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
to press against any thing بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
grasped بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp بچنگ اوردن گیر اوردن
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
fable داستان
tale داستان
tales داستان
anecdotage داستان
apologue داستان
story داستان
fables داستان
conte داستان
marchen داستان
novella داستان
narration داستان داستانسرایی
decameron داستان نامه
underplot داستان فرعی
whodunnits داستان پلیسی
fictionist داستان نویس
fairy tale داستان جن و پری
fairy tales داستان جن و پری
narrators گوینده داستان
storybook داستان نامه
epitasis حداعلای داستان
novelette داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
short stories داستان کوتاه
hero پهلوان داستان
heroes پهلوان داستان
hermitically هلوان داستان
episode داستان فرعی
episodes داستان فرعی
an iliad of woes داستان بدبختبی
an interesting story داستان با مزه
novelettes داستان کوتاه
novelet داستان کوتاه
narrator گوینده داستان
storytellers داستان سرا
storyteller داستان سرا
flashbacks بازگوی داستان
whodunit داستان پلیسی
in a narrative style بسبک داستان
conte داستان کوتاه
whodunits داستان پلیسی
storybook کتاب داستان
parable داستان اخلاقی
parables داستان اخلاقی
catastrophe عاقبت داستان
narrative داستان داستانسرایی
make-up داستان ساختگی
novels کتاب داستان
novel کتاب داستان
catastrophes عاقبت داستان
to spin yarns داستان ساختن
flashback بازگوی داستان
to invent stories داستان ساختن
fiction داستان اختراع
narratives داستان داستانسرایی
fictions داستان اختراع
cliff-hanger مطلب یا داستان جالب
cliff hanger مطلب یا داستان جالب
fictionize داستان سرایی کردن
novelistic وابسته به داستان و رمان
cliff-hangers مطلب یا داستان جالب
story recall test ازمون یاداوری داستان
science fiction داستان تخیلی علمی
ruise شایعات داستان ساختگی
serialist داستان نویس سریال
fairy tale داستان باور نکردنی
donnee موضوع داستان یا درام
fictionalised داستان سرایی کردن
fairy tales داستان باور نکردنی
sob stories داستان گریه اور
That's not so! داستان اینطوری نیست!
personages شخصیت بازیگران داستان
personage شخصیت بازیگران داستان
fictionalize داستان سرایی کردن
fictionalising داستان سرایی کردن
fictionalises داستان سرایی کردن
catastrophical مربوط به عاقبت داستان
fictionalized داستان سرایی کردن
fictionalizes داستان سرایی کردن
fictionalizing داستان سرایی کردن
anecdotal evidence شواهد داستان گونه
story اشکوب داستان گفتن
invention of a false story جعل داستان دروغی
sob story داستان گریه اور
sob story <idiom> داستان اشک آور
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
heroines زنی که قهرمان داستان باشد
romance کتاب رمان داستان عاشقانه
What's behind all this? معنی این داستان چه است؟
heroically زنی که قهرمان داستان باشد
romances کتاب رمان داستان عاشقانه
lays تخم گذاردن داستان منظوم
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
iliad داستان حماسی منسوب به هومر
make up ساختمان یاحالت داستان ساختگی
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com