English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
Other Matches
time policy بیمه نامه دریایی با مدت محدود
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
policy بیمه نامه ورقه بیمه
policies بیمه نامه ورقه بیمه
average clause عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
premiums مبلغ بیمه
premium مبلغ بیمه
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
marine insurance بیمه دریایی
insurance policies بیمه نامه
policy بیمه نامه
insurance policy بیمه نامه
policies بیمه نامه
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
underwriter صادرکننده بیمه دریایی
marine insurance بیمه حمل دریایی
underwriters صادرکننده بیمه دریایی
open policy بیمه نامه باز
policy holder دارنده بیمه نامه
covering note بیمه نامه موقت
mixed policy بیمه نامه مختلط
floating policy بیمه نامه متغیر
blanket policy بیمه نامه کلی
cover note گواهی بیمه نامه
comprehensive insurance policy بیمه نامه جامع
open cover بیمه نامه باز
cover note بیمه نامه موقت
blanket policy بیمه نامه جامع
all risk insurance policy بیمه نامه تمام خطر
open policy بیمه نامه قابل تغییر
bearer policy بیمه نامه بدون نام
valued policy بیمه نامه با ارزش معین
time policy بیمه نامه مدت دار
unvalued policy بیمه نامه ارزش گذاری نشده
accountable mail پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
agreed value policy بیمه نامه با ارزش توافق شده
slip پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slipped پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
reassurance بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances بیمه اتکایی بیمه ثانوی
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
insurance حق بیمه
insurance permium حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
premiums حق بیمه
level premium حق بیمه
premium حق بیمه
insurer, underwriter بیمه گر
insurance premium حق بیمه
insurance بیمه
insurer بیمه گر
aids to trade بیمه
underwriters بیمه گر
assurances بیمه
underwriter بیمه گر
assurer بیمه گر
assurance بیمه
insurers بیمه گر
hull insurance بیمه بدنه
policy holder دارنده بیمه
life assurance بیمه جان
assurances گستاخی بیمه
assuring بیمه کردن
assures بیمه کردن
credit insurance بیمه اعتبار
leading insurer بیمه گر اصلی
life assurance بیمه عمر
assure بیمه کردن
assurance گستاخی بیمه
insurance cover پوشش بیمه
deductible فرانشیز بیمه
employer's liability insurance company شرکت بیمه
life insurance بیمه زندگی
industrial insurance بیمه صنعتی
insurance certificate بیمه مشترک
life insurance بیمه عمر
assurances بیمه عمر
insurance certificate بیمه اتکایی
insurable بیمه کردنی
insurance broker واسطه بیمه
insurance agent عامل بیمه
insurance agent نماینده بیمه
assured بیمه گزار
insurability بیمه برداری
assured بیمه شده
insurance broker دلال بیمه
insurable قابل بیمه
insurance certificate گواهی بیمه
health insurance بیمه بهداشت
reinsurer بیمه گر اتکائی
joint insurance بیمه اشتراکی
property insurance بیمه دارائی
reinsurance بیمه اتکائی
fire insurance بیمه حریق
assurance بیمه عمر
health insurance بیمه تندرستی
health insurance بیمه بهداشتی
insurance company شرکت بیمه
reinsurance بیمه مجدد
insurant بیمه گذار
reinsurance بیمه اتکایی
insured, policy holder بیمه شده
insurable بیمه شدنی
co insurance بیمه مشترک
old age insurance بیمه بازنشستگی
insured بیمه شونده
insured بیمه شده
insured بیمه گذار
insurance policies قرارداد بیمه
insurance policies سند بیمه
insurance policy قرارداد بیمه
insurance policy سند بیمه
social insurance بیمه اجتماعی
term insurance بیمه موقت
accident insurance بیمه حوادث
comprehensive insurance بیمه جامع
cargo insurance بیمه بار
pension insurance بیمه بازنشستگی
coinsurance بیمه اتکایی
class d allotment کسورات بیمه
coinsurance بیمه مشترک
comprehensive insurance بیمه کامل
insurance پول بیمه
actuary متخصص بیمه
actuary کارشناس بیمه
actuaries متخصص بیمه
actuaries کارشناس بیمه
cargo insurance بیمه محمولات
assurer بیمه کننده
insure بیمه کردن
accident insurance بیمه تصادفات
national insurance بیمه ملی
unemployment insurance بیمه بیکاری
national insurance بیمه اجتماعی
marine insurance بیمه بحری
premium وثیقه حق بیمه
liability insurance بیمه تعهدی
premiums وثیقه حق بیمه
to u. a policy of insurance سند بیمه
cargo insurance بیمه محموله
contingency insurance بیمه احتیاطی
assurable بیمه کردنی
wagering policy بیمه قماری
blanket insurance بیمه کلی
liability insurance بیمه بدهی
assuring بیمه کردن عمر
war risk insurance بیمه خطر مرگ
assures بیمه کردن عمر
assure بیمه کردن عمر
third party insurance بیمه شخص ثالث
claim of insurance ادعای اخذ بیمه
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
assurer بیمه کنندهء عمر
socialized medicine بیمه پزشکی همگانی
assuror بیمه کنندهء عمر
averaging متوسط خسارت در بیمه
averages متوسط خسارت در بیمه
averaged متوسط خسارت در بیمه
average متوسط خسارت در بیمه
all risk insurance بیمه تمام حوادث
reasure دوباره بیمه کردن
indemnify غرامت بیمه زیان
re assurance policy قرارداد بیمه اتکایی
to rate up بیمه زیاد گرفتن از
cif بیمه و هزینه حمل
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
proposal form فرم درخواست بیمه
cover note گواهی پوشش بیمه
fire insurance بیمه اتش سوزی
credit insurance بیمه نمودن اعتبار
prohibited risk خطر بیمه نشدنی
professional liability insurance بیمه تعهدات شغلی
insure بیمه بدست اوردن
endowment assurance بیمه عمر مختلط
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
public liability insurance بیمه تعهدات عمومی
dole حق بیمه ایام بیکاری
reinsure بیمه اتکایی کردن
adjuster کارشناس در خسارت بیمه
insured value ارزش بیمه شده
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
reinsure دوباره بیمه کردن
ordinary life insurance بیمه عمر عادی
coinsure بیمه اتکایی کردن
insurance and freight cost هزینه بیمه و حمل
average stater کارشناس تعیین خسارت بیمه
give someone one's word <idiom> قول دادن یا بیمه کردن
motor vehicle liability insurance بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
lloyd's بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
third-party motor insurance [British E] بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
cost insurance, freight قیمت بیمه و هزینه حمل
self insured خود بخود بیمه شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com