English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
English Persian
averaged معدل
averaged حد وسط
averaged میانه متوسط
averaged درجه عادی میانگین
averaged پیدا کردن
averaged میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged رویهمرفته بالغ شدن
averaged میانگین
averaged متوسط
averaged میانگاه
averaged حد متوسط
averaged روی هم رفته
averaged متوسط خسارت در بیمه
averaged میانگین موفقیت
averaged خسارت بحری
averaged معدل گرفتن
averaged میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged مقدار متوسط
averaged معدل میانگین
averaged خسارت
averaged میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged در حالت کلی
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaged ایجاد میانگین
averaged عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaged روی هم رفته
averaged در حالت کلی
averaged در میانگین
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com