English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
Other Matches
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
foreignism رسم بیگانه بیگانه پرستی
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
only بس بیگانه
strange بیگانه
barbarian بیگانه
barbarous بیگانه
exotic بیگانه
stranger بیگانه
peregrin or rine بیگانه
foreigner بیگانه
foreigners بیگانه
oversea بیگانه
foreign بیگانه
peregrine بیگانه
xenophobe بیگانه
alien بیگانه
outsiders بیگانه
aliens بیگانه
strangest بیگانه
outsider بیگانه
abroad بیگانه
barbarians بیگانه
holozoic بیگانه خوار
xenocentrism بیگانه محوری
xenophilism بیگانه پرستی
xenophilous بیگانه پرست
loanword واژه بیگانه
xenophile بیگانه پرست
xenophobia بیگانه هراسی
xenophobia بیگانه ترسی
outlandish بیگانه وار
stranger بیگانه کردن
phagocytosis بیگانه خواری
xenophobe دشمن بیگانه
xenophile بیگانه دوست
overseas کشورهای بیگانه
foreignlegion هنگ بیگانه
foreing currency پول بیگانه
abroad ممالک بیگانه
xenoplastic همزیست با بیگانه
foreignism اصطلاح بیگانه
foreign subjects اتباع بیگانه
xenophobe بیگانه ترس
estrangement بیگانه کردن
estrangements بیگانه کردن
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
strangers بطور غریب یا بیگانه
overseas agent نماینده درکشور بیگانه
publican بیگانه صاحب میخانه
estrange بیگانه کردن دورکردن
foreignize بیگانه کردن یاشدن
publicans بیگانه صاحب میخانه
strangely بطور غریب یا بیگانه
he is no linguist زبان بیگانه نمیداند
phagocyte سلول بیگانه خوار
non-resident alien [NRA] بیگانه غیر مقیم
currency ارز پول بیگانه
macrophage یاخته بیگانه خواردرشت
currencies ارز پول بیگانه
xenoglossophobia هراس از زبانهای بیگانه
xenoglossophilia عشق به زبانهای بیگانه
gringo بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
invasive species گونه بیگانه [گیاه شناسی]
alien species گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive exotic گونه بیگانه [گیاه شناسی]
exotic گونه بیگانه [گیاه شناسی]
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
neophyte گونه بیگانه [گیاه شناسی]
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
phagotroph ریزه پرواره بیگانه خوار
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
gringos بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
foreignize حالت بیگانه دادن یایافتن
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
disuniting باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
tramontane واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disunites باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
phagocytize در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
barbarize با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
savages وحشی
savaging وحشی
savaged وحشی
Gothic وحشی
boarish وحشی
ferine وحشی
gris وحشی
hare brained وحشی
unshaped وحشی
rambunctious وحشی
ruttish وحشی
sylvatic وحشی
ungovernable وحشی
anthropophagus وحشی
unmannerly وحشی
unshapen وحشی
savage وحشی
ruffians وحشی
ruffian وحشی
wilds وحشی
barbaric وحشی
barbarous وحشی
uncivilized وحشی
undaunted وحشی
wild وحشی
wildest وحشی
ferocious وحشی
feral وحشی
truculent وحشی
enclaves ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
alienability قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
enclave ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
grossing وحشی توده
feral child کودک وحشی
headaches خشخاش وحشی
imbrute وحشی شدن
manlike جنس نر وحشی
bullocks گوساله وحشی
horsemint نعناع وحشی
gothicism وحشی گری
buffaloes گاو وحشی
buffalo گاو وحشی
headache خشخاش وحشی
brutalizing وحشی شدن
bullock گوساله وحشی
charlock خردل وحشی
mustang اسب وحشی
on the same p as the savages درترازو وحشی ها
saracen کافر وحشی
semi barbarian نیم وحشی
Wild West غرب وحشی
brutalised وحشی شدن
tiger cat گربه وحشی
toadflax کتان وحشی
wildness وحشی گری
wildling حیوان وحشی
brutalises وحشی شدن
onion couch یکجور جو وحشی
onion grass یکجور جو وحشی
brutalizes وحشی شدن
wildlife حیوانات وحشی
bestiality وحشی گری
brutalized وحشی شدن
brutalize وحشی شدن
brutalising وحشی شدن
wild rice برنج وحشی
parsnips زردک وحشی
savaged وحشی شدن
uncivilly وحشی بی ادب
parsnips هویج وحشی
savaging وحشی شدن
wildfowl اردک وحشی
barbarise وحشی کردن
savage وحشی کردن
savaged وحشی کردن
savages وحشی کردن
savages وحشی شدن
savaging وحشی کردن
parsnip زردک وحشی
cheetah یوزپلنگ وحشی
uncivil وحشی بی ادب
cheetahs یوزپلنگ وحشی
mallards اردک وحشی
savage وحشی شدن
barbarize وحشی کردن
gross وحشی توده
fellness وحشی گری
farouche وحشی صفت
parsnip هویج وحشی
wildcat گربه وحشی
grossest وحشی توده
grosses وحشی توده
mallard اردک وحشی
grosser وحشی توده
wildcats گربه وحشی
grossed وحشی توده
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
exclave ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
buff گاو وحشی زردنخودی
wildfowler شکارچی غاز وحشی
the african savages وحشی های آفریقا
mallards نوعی مرغابی وحشی
styrax بوته وحشی جاوی
wild beasts جانوران وحشی وحوش
madcap ادم بی پروا و وحشی
buffs گاو وحشی زردنخودی
leopards پلنگ گربه وحشی
sheldrake اردک وحشی دریایی
troglodyte انسانهای غارنشین وحشی
ruffianly گردن کلفت وحشی
wild parsley انواع هویج وحشی
brent یکجورغاز وحشی کوچک
caprifig درخت انجیر وحشی
greylag غاز وحشی اروپایی
gooseberry bush درخت انگور وحشی
feral حیوان شکاری وحشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com