Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
The rental agreement has exprired.
تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
Other Matches
chater party
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
chartering
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
lease agreement
قرارداد اجاره
voyage policy
قرارداد اجاره کشتی
charter party
قرارداد اجاره دربست
contract of affreightment
قرارداد اجاره کشتی
charter party
قرارداد اجاره کشتی تجارتی
escalation
مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
backdating
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
rapallo treaty
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
antedate
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedates
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
farmed
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement.
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
hagiology
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
dates
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
date
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
under lease
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
lets
اجاره دادن اجاره رفتن
let
اجاره دادن اجاره رفتن
leases
اجاره نامه اجاره دادن
lease
اجاره نامه اجاره دادن
letting
اجاره دادن اجاره رفتن
protohistory
تاریخ ماقبل تاریخ
rental
اجاره بها اجاره
leasing
اجاره کردن اجاره
unstuck
ور آمده
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
I have prompted this .
این را من مایه آمده ام
updated edition
ویرایش به روز آمده
Burglars have broken in.
دزد ها
[با زور]
آمده بودند تو.
She has had a windfall . She has come into some easy money .
پول مفت گیرش آمده
to head back
برگشتن
[از جایی که دراصل آمده اند]
Except what is mentioned in paragraph 3.
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
He is very primitive and uncuth .
مثل اینکه از پشت کوه آمده
I have been down that path.
مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
to send home
به خانه
[از جایی که آمده اند]
برگرداندن
to turn around
برگشتن
[به جایی که از آنجا آمده اند]
to turn back
برگشتن
[به جایی که از آنجا آمده اند]
eyebrow window
[پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
cowl-dormer
[پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
dormer
[پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
A word spoken is an arrowlet fly.
<proverb>
سخنى که بر زبان آمده خدنگى است که رها گشته .
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
The damage can't have been caused accidentally.
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
nomogram
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
nomograph
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
sublease
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
inference
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
averages
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaging
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaged
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
emerging traffic
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
As mentioned below.
مذکور درزیر
[آنچه درزیر آمده است]
flavonal dyes
فلاون
[مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
spinning wheel
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
era
تاریخ
dates
[appointments]
تاریخ ها
undated
بی تاریخ
as from
از تاریخ ,
coetaneous
هم تاریخ
eras
تاریخ
no date
بی تاریخ
with effect from
از تاریخ ...
as of
از تاریخ
coeval
هم تاریخ
dateless
بی تاریخ
date
تاریخ
date
[appointment]
تاریخ
appointment
تاریخ
appointed day
تاریخ
histories
تاریخ
history
تاریخ
appointed days
تاریخ ها
appointments
تاریخ ها
dates
تاریخ
default
قرارداد
protocols
قرارداد
agreement
قرارداد
agreements
قرارداد
defaulted
قرارداد
defaulting
قرارداد
defaults
قرارداد
mise
قرارداد
deed of covenant
قرارداد
treaties
قرارداد
defoult
قرارداد
protocol
قرارداد
pact
قرارداد
act
قرارداد
acted
قرارداد
conventions
قرارداد
treaty
قرارداد
pacts
قرارداد
convention
قرارداد
convenant
قرارداد
deeds
قرارداد
deed
قرارداد
contract
قرارداد
contract
:قرارداد
locatio
اجاره
lets
اجاره
hiring
اجاره
rent
اجاره
let
اجاره
to hold by lease
در اجاره
hires
اجاره
hire
اجاره
rent free
بی اجاره
rent-free
بی اجاره
tenanted by
در اجاره
factor payments
اجاره
on lease
در اجاره
leases
اجاره
lease
اجاره
hired
در اجاره
letting
اجاره
leasing
اجاره
economic history
تاریخ اقتصادی
current date
تاریخ جاری
epochs
مبدا تاریخ
natural history
تاریخ طبیعی
expiry date
تاریخ انقضاء
expiration date
تاریخ انقضا
effective date
تاریخ اجرا
creation date
تاریخ ایجاد
in chronological order
به ترتیب تاریخ
historicity
تاریخ گرایی
prehistory
پیش تاریخ
creation date
تاریخ افرینش
epoch
مبدا تاریخ
due date
تاریخ تادیه
due date
تاریخ سررسید
date of shipment
تاریخ حمل
date in issuing
تاریخ صدور
Ancient history
تاریخ باستان
date of issuance
تاریخ صدور
date of maturity
تاریخ انقضاء
date of maturity
تاریخ سررسید
date of acquisition
تاریخ خریداری
dateable
تاریخ گذاردنی
chronological
به ترتیب تاریخ
dateline
تاریخ گذاری
delivery date
تاریخ تحویل
acceptance date
تاریخ قبولی
shelf life
تاریخ مصرف
basic date
تاریخ ترفیع
chronogram
ماده تاریخ
closing date
تاریخ انقضاء
completion date
تاریخ تکمیل
backdating date
پیش تاریخ
datable
تاریخ گذاردنی
postdating
تاریخ ماقبل
value date
تاریخ ارزش
historian
تاریخ نویس
historian
تاریخ گزار
historians
تاریخ نویس
postdates
تاریخ ماقبل
postdated
تاریخ ماقبل
date
نخل تاریخ
the date was not specified
تاریخ ان معلوم
termination date
تاریخ پایان
system date
تاریخ سیستم
stale cheque
چک تاریخ گذشته
date of birth
تاریخ تولد
out of date
از تاریخ گذشته
maturity date
تاریخ سررسید
literary history
تاریخ ادبیات
dated
تاریخ دار
julain date
تاریخ ژولین
maintenance history
تاریخ تعمیرات
prehistory
ماقبل تاریخ
intellectual history
تاریخ اندیشه ها
modern history
تاریخ معاصر
historians
تاریخ گزار
postdate
تاریخ ماقبل
dates
نخل تاریخ
natural historian
تاریخ نویس
contract specification
مشخصات قرارداد
The party to the contract (agreement).
طرف قرارداد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com