English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
English Persian
ex ship تحویل در کنار کشتی
Search result with all words
fas ship alongside free تحویل در کنار کشتی
franco alongside ship تحویل کنار کشتی
Other Matches
ex warehouse تحویل در کنار انبار
ex works تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
fob تحویل کشتی
exs تحویل از کشتی
shipboard کنار کشتی
shipside کنار کشتی
ratch کنار یا لبه کشتی
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
deliveries تحویل
devolvement تحویل
utilization تحویل
delivery تحویل
processes تحویل
process تحویل
liveries تحویل
solstice تحویل
bailment تحویل
free تحویل
freed تحویل
freeing تحویل
frees تحویل
livery تحویل
transter تحویل
landing, storage, delivery تحویل
prehension تحویل
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
renders تحویل دادن
prompt delivery تحویل فوری
exq تحویل در بارانداز
rendition پرداخت تحویل
renditions پرداخت تحویل
acceptance tests آزمایشهای تحویل
cargo delivery تحویل بار
rendered تحویل دادن
render تحویل دادن
catcher's side سوی تحویل
delivering تحویل تسلیم
delivering تحویل دادن
deliver تحویل دادن
delivers تحویل دادن
takeovers تحویل گیری
takeover تحویل گیری
bailment تحویل جنس
delivery free تحویل رایگان
bailee تحویل گیرنده
surrenders تحویل دادن
delivered at frontier تحویل در مرز
demand satisfaction تحویل درخواستها
delivery valve سوپاپ تحویل
delivery to the home تحویل در خانه
deliverer تحویل دهنده
delivery terms نحوه تحویل
delivery terms شرایط تحویل
delivery table میز تحویل
delivery speed سرعت تحویل
delivery side سمت تحویل
delivery order حواله تحویل
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery date تاریخ تحویل
delivery note حواله تحویل
pick up and delivery بارگیری و تحویل
polytropic تحویل برزخ
surrendered تحویل دادن
period of delivery دوره تحویل
delivered تحویل شده
surrender تحویل دادن
ex mill تحویل در کارخانه
deliverable قابل تحویل
ex factory تحویل در کارخانه
deliverable state در حالت تحویل
supplied تحویل دادن
LSD نگهداری تحویل
shortchange کم تحویل دادن
to take over تحویل گرفتن
transference تحویل حواله
cash dispenser تحویل دارخودکار
cash dispensers تحویل دارخودکار
forwarded <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.> تحویل شده
hand over تحویل دادن
smooth delivery تحویل بی اشکال
terminal price قیمت تحویل
free on quay تحویل دراسکله
free docks تحویل در بارانداز
take delivery of تحویل گرفتن
take over تحویل گرفتن
transferee تحویل گیرنده
to hand over تحویل دادن
transfers واگذاری تحویل
consigned <adj.> <past-p.> تحویل شده
committed <adj.> <past-p.> تحویل شده
supply تحویل ذخیره
supplying تحویل دادن
forward delivery تحویل به وعده
forward delivery تحویل دراینده
supplying تحویل ذخیره
recorded delivery تحویل سفارشی
supply تحویل دادن
supplied تحویل ذخیره
transferring واگذاری تحویل
transfer واگذاری تحویل
irreducibility تحویل ناپذیری
to deliver over تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
turn over to the police تحویل پلیس دادن
procuring تهیه و تحویل اماد
procures تهیه و تحویل اماد
procured تهیه و تحویل اماد
for تحویل روی قطار
reduction تحویل استحاله کاهش
reductions تحویل استحاله کاهش
procure تهیه و تحویل اماد
When do you take delivery of yourcar ? اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
delivery تحویل کالا دادن
delivery car واگن تحویل دهنده
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
goods intake کالاهای درحال تحویل
give in charge تحویل پلیس دادن
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
delivery order دستور تحویل کالا
overdue goods کالاهای تحویل نشده
To take delivery of something. چیزی را تحویل گرفتن
redeliver دوباره تحویل دادن
destination port بندر تحویل کالا
receipt بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement تهیه و تحویل اماد
fot تحویل روی کامیون
ex quay تحویل در بندر مقصد
exw تحویل در محل تولید
named place of delivery at frontier تحویل در مرز مشخص
spot goods کالاهای اماده تحویل
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
receipts بزهکاران را تحویل گرفتن
cash on delivery پرداخت هنگام تحویل
delivery قبض و اقباض تحویل
free on rail تحویل در راه اهن
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
deliveries تحویل کالا دادن
deliveries قبض و اقباض تحویل
edge : کنار
waterfront اب کنار
side aisle کنار
waterfronts اب کنار
away کنار
limit کنار
recesses کنار
edges : کنار
along side تا کنار
banks کنار
bank کنار
apart کنار
abutment کنار
border کنار
bordered کنار
besides کنار
bordering کنار
along side در کنار
lip کنار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com