English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
sheathing تخته بندی قائم
Other Matches
planking تخته پوشی تخته بندی
scaffolds تخته بندی
shuttering تخته بندی
lathing تخته بندی
scaffold تخته بندی
planking تخته بندی
wainscoting تخته بندی
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
patchboard تخته سیم بندی
timberwork الوارکاری تخته بندی
plugboard تخته سیم بندی
patchboard تخته سرهم بندی
panel formwork تخته قالب بندی بتن
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
scaffold سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffolds سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
putlog تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
putlock تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
boarded تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood تخته لایی تخته چند لا
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
plank تخته تخته کردن
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
righting قائم
perpendecular قائم
vertical قائم
orthogonal قائم
upright قائم
upstanding قائم
plumb line خط قائم
plumb lines خط قائم
erecting قائم
normal قائم
erected قائم
vertical tail دم قائم
right قائم
erect قائم
righted قائم
erects قائم
locum قائم مقام
surreptitiously قائم مقام
deputies قائم مقام
envelop احاطه قائم
substantive قائم بذات
vicars قائم مقام
envelops احاطه قائم
enveloping احاطه قائم
enveloped احاطه قائم
normal vector بردار قائم
normal plane صفحه قائم
abeam قائم بر مسیرحرکت
normal axis محور قائم
apeak عمودی قائم
increate قائم بالذات
substituting قائم مقام
substituted قائم مقام
locumtenens قائم مقام
substitute قائم مقام
righted قائم نگاهداشتن
local vertical قائم محلی
right قائم نگاهداشتن
surrogate قائم مقام
subsitute قائم مقام
normal acceleration شتاب قائم
subrogation قائم مقامی
locums قائم مقام
surrogates قائم مقام
successor قائم مقام
righting قائم نگاهداشتن
ordinate بعد قائم
rectangular قائم الزاویه
stake قائم کردن
semierect نیمه قائم
vice-chancellor قائم مقام
prop تقویت قائم
propped تقویت قائم
vice-chancellors قائم مقام
vertical envelopement احاطه قائم
propping تقویت قائم
vertical drop ابشار قائم
vertical circle دایره قائم
vertical creep وارفتگی قائم
vertical cut برش قائم
self consistent قائم بالذات
right-angled قائم الزاویه
vice chancellor قائم مقام
deputy قائم مقام
vicar قائم مقام
envelopment احاطه قائم
true vertical قائم واقعی
high angle تیر قائم
vertical force نیروی قائم
quadratic منشور قائم
vertical photograph عکس قائم
self perpetuation قائم بذات
staked قائم کردن
stakes قائم کردن
vertical bulking کمانش قائم
vertical axis محور قائم
perpendecular خط عمودی یا قائم
vertical speed سرعت قائم
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
right angled triangle مثلث قائم الزاویه
prime vertical circle دایره قائم اصلی
wedge اسکنه کولاس قائم
wedged اسکنه کولاس قائم
wedges اسکنه کولاس قائم
wedging اسکنه کولاس قائم
vicegerent جانشین قائم مقام
upload همنه قائم نیرو
deputy قائم مقام جانشین
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
procousul قائم مقام کنسول
deputies قائم مقام جانشین
vertical photograph عکس هوایی قائم
deputies نایب قائم مقام
zenith نقطه قائم بر نافر
recoil pit چاله تیر قائم
right cone مخروط قائم [ریاضی]
deputy نایب قائم مقام
short scope buoy بویه شناور قائم
commercial procuration قائم مقام تجارتی
ablique coordinates دستگاه مختصات قائم
mercator chart نقشه قائم الزاویه
vertical deformation تغییر شکل قائم
surrogates قائم مقام شدن
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
plane of departure سطح قائم تیر
surrogate قائم مقام شدن
consular agent قائم مقام کنسول
commercial representative قائم مقام تجارتی
deputy minister قائم مقام وزیر
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
substitute قائم مقام جایگزین کردن
substituted قائم مقام جایگزین کردن
subrogate قائم مقام تعیین کردن
hypotenuses وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuse وتر مثلث قائم الزاویه
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
vicarial وابسته به خلیفه قائم مقامی
plumb سطح قائم صفحه شاغول
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
leg ساق مثلث قائم الزاویه
substituting قائم مقام جایگزین کردن
deputy primeminister قائم مقام نخست وزیر
legs ساق مثلث قائم الزاویه
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
universal transverse mercator سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
zenith اوج محور قائم بر افق نقاط
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
raking زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rakes زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
upload نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
theodolite دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolites دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
ventral تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
gust alleviation سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com