Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
bounties
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
Other Matches
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
guild socialism
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
export incentive
تشویق دولت در جهت صادرات
conscription of wealth
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
immunity
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
heavy industry
صنایع سنگین
consumer industries
صنایع مصرفی
indigenous industries
صنایع بومی
figures of speech
صنایع بدیعی
indigenous industries
صنایع محلی
figure of speech
صنایع ادبی
handicrafts
صنایع دستی
metal industries
صنایع فلزی
fine art
صنایع مستظرفه
primary industries
صنایع اولیه
steel industries
صنایع فولادی
heavy industries
صنایع سنگین
knowledge industries
صنایع اطلاعاتی
government owned industries
صنایع دولتی
woodcraft
صنایع چوبی
food industries
صنایع غذایی
utility
صنایع همگانی
chemical industries
صنایع شیمیایی
related industries
صنایع مرتبط
handcraft
صنایع یدی
key industries
صنایع کلیدی
key industries
صنایع اصلی
nationalized industries
صنایع دولتی
nationalized industries
صنایع ملی
imagery
صنایع بدیعی
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
dilettante
دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes
دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettanti
دوستدارتفننی صنایع زیبا
plastic arts
صنایع پلاستیکی یا قالبی
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
antitrust
یااتحادیههای بزرگ صنایع
government owned industries
صنایع متعلق بدولت
heavy goods
محصول صنایع سنگین
aesthete
طرفدار صنایع زیبا
industrially
از نظر حرف و صنایع
aesthetes
طرفدار صنایع زیبا
minerva
صنایع یدی خدای پزشکی
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
purple patch
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
protectionist
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
purple passage
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
florulent
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
to protect home industry
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
industrial
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
eia
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
cheer
تشویق
abet
تشویق
cheers
تشویق
exhortation
تشویق
abets
تشویق
eulogies
تشویق
abetting
تشویق
eulogy
تشویق
abetted
تشویق
cheered
تشویق
persuasions
تشویق
persuasion
تشویق
encouragement
تشویق
cheer
تشویق کردن
cheered
تشویق کردن
encouragingly
ازراه تشویق
elate
تشویق کردن
encouage
تشویق کردن
embolden
تشویق کردن
encourage
تشویق کردن
reanimate
تشویق کردن
persuadable
قابل تشویق
countenance
[encourage]
تشویق کردن
to put a premium on
تشویق کردن
hearten
تشویق کردن
encourager
تشویق کننده
cheers
تشویق کردن
inspiriting
تشویق کننده
encouraged
تشویق کردن
eulogize
تشویق کردن
encourage
تشویق کردن
take heart
<idiom>
تشویق شدن
countenanced
تشویق کردن
lead on
<idiom>
تشویق موزیانه
eulogized
تشویق کردن
eulogizes
تشویق کردن
lead on
تشویق کردن
eulogizing
تشویق کردن
eulogises
تشویق کردن
countenancing
تشویق کردن
eulogising
تشویق کردن
eulogised
تشویق کردن
countenances
تشویق کردن
to the cheers of
[the crowd]
با تشویق
[جمعیت]
applause
تشویق و تمجید
abetting
تشویق تقویت
abetted
تشویق تقویت
abets
تشویق تقویت
inspirit
تشویق کردن
encourages
تشویق کردن
countenance
تشویق کردن
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
cheerleader
سر دستهی تشویق کنندگان
exhorted
تشویق و ترغیب کردن
acclamation
آفرین
[تشویق]
[تحسین]
protreptic
تشویق کننده نصیحت
exhorts
تشویق و ترغیب کردن
cheerleaders
سر دستهی تشویق کنندگان
unit awards
تشویق نامه یکانی
shot in the arm
<idiom>
تشویق یا برانگیختن چیزی
exhorting
تشویق و ترغیب کردن
exhort
تشویق و ترغیب کردن
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
protect home judustry
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
overpraise
بیش از حد تشویق و تحسین کردن
you tell'em
<idiom>
تشویق شخص دربیان گفتهها
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
he inspirited me to do it
مرا بکردن ان کار تشویق کرد
oversells
بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
oversell
بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
oversold
بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
overselling
بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
citations
تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
grace
فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graced
فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graces
فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
citation
تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
gracing
فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
patronizingly
ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
reward is an iduce to toil
چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
mercantile
بازرگانی
trading
بازرگانی
commercial
بازرگانی
merchantry
بازرگانی
trade
بازرگانی
commercial
<adj.>
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
بازرگانی
mercantile agent
بازرگانی
for-profit
<adj.>
بازرگانی
traded
بازرگانی
business
<adj.>
بازرگانی
emporetic
بازرگانی
commerce
بازرگانی
relating to business
<adj.>
بازرگانی
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com